«برگ برنده» سعید جلیلی در انتخابات پیش رو، «اثبات سخنان چهار ساله» اوست؛ یعنی اکنون مردم متوجه شدهاند که تک تک سخنان و هشدارهای جلیلی – چه در ایام تبلیغات انتخاباتی و چه در دوران چهار ساله دولت روحانی – تبدیل به واقعیت روز شده است.
چند روز بیشتر از یک ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم باقی مانده است و فضای سیاسی در میان مردم، به طور یکپارچه «روحانی برو» را به عنوان محور مشترک خواستههای خود در این انتخابات مطالبه میکند.
اما چرا دکتر سعید جلیلی میتواند بهترین پاسخ به این مطالبه عمومی باشد؟
میتوان پاسخهای متعددی به این سوال داد و از زمینههای گوناگون به بررسی و تحلیل آن پرداخت اما موضوع اصلی که این یادداشت میخواهد به آن بپردازد، «برگ برنده» جلیلی در برابر حسن روحانی است؛ برگ برندهای که تا امروز فقط در اختیار اوست.
مرور رقابتهای انتخاباتی در سال ۹۲ و یادآوری اعلام مواضع نامزدهای گوناگون مشخص میکند که تنها نماینده مشخص و صریح تقابل با «گفتمان کدخدامحور»، شخص دکتر جلیلی بود. در همان ایام که حتی نامزدهای اصولگرا هم در برابر دولت وقت شمشیر کشیده بودند و تلاش میکردند تا در «ماراتن توهین به دولتهای نهم و دهم» – بدون تفکیک اقدامات مثبت و منفی آن – از رقبای خود پیشی بگیرند و حتی کار را به جایی رساندند که به انتقاد از انتقادات دولت وقت از رژیم صهیونیستی و طرح پرسش درباره دروغ تاریخی هولوکاست پرداختند، تنها کسی که خطر اصلی را متوجه شد و نوک پیکان انتقادات خود را متوجه سیاست «لبخند به غرب» کرد، دکتر جلیلی بود.
از فردای روی کار آمدن دولت یازدهم هم سعید جلیلی برخلاف اکثر نامداران عرصه سیاست ایران تلاش کرد تا منطق اصولی خود را پیش ببرد و مواضع خود را مطابق جهت وزش باد تعیین نکند.
حضور جدی و فنی در بحث نقد برجام، تشکیل اتاق فکرهای تخصصی درباره موضوعات بحرانی کشور، ارائه طرحهای کاربردی به مسئولان در حوزههای تخصصی و نقد بیپروا و بدون رودربایستی اقدامات مخرب دولت در زمینه اقتصاد و سیاست خارجی، از جمله اقدامات جلیلی در چهار سال اخیر بوده است.
«برگ برنده» سعید جلیلی در انتخابات پیش رو، «اثبات سخنان چهار ساله» اوست؛ یعنی اکنون مردم متوجه شدهاند که تک تک سخنان و هشدارهای جلیلی – چه در ایام تبلیغات انتخاباتی و چه در دوران چهار ساله دولت روحانی – تبدیل به واقعیت روز شده است.
عدم لغو تحریمها، برنامه افزایش فشار اقتصادی به ایران و هدر رفتن سرمایه اعتماد عمومی، از جمله هشدارهایی بود که جلیلی در سالهای اخیر مطرح کرد و حالا حتی نیازی به ارائه سند و مدرک برای اثبات آنها نیست؛ چرا که مردم و افکار عمومی تک تک آنها را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کردهاند.
در تحلیل ساختار انتخاباتی در ایران باید به این نکته توجه داشت که نگاه همیشگی مردم به انتخابات ریاست جمهوری، «باور به شعارها در زمینه تامین دغدغههای خود» از سوی نامزدها بوده و اکنون، سخنان جلیلی بیشتر از هر زمان دیگری به عنوان ادعاهایی اثبات شده در میان مردم مطرح است.
اگر گفتمان حاکم بر فضای سیاسی کشور در سال ۹۲ «نه به احمدینژاد» بود و همه نامزدها به جز دکتر جلیلی تبدیل به قطعات پازلی شدند تا نماینده این گفتمان یعنی حسن روحانی وارد پاستور شود، حالا و با مطالبه عمومی برای خلاص کردن کشور از یک ناهنجاری بزرگ به نام «دولت پیر و ناکارآمد» که براحتی از زبان مردم در هر زمان و مکانی قابل شنیدن است، تنها سعید جلیلی است که میتواند نماینده قطعی این گفتمان باشد.

جالب بود .همیشه از این مطالب طنز بزارید ملت حال کنن