سلام دلفان- آیت الله احمدعلی محمودی از فضلای دلفانی مقیم قم که سخنران مراسم ظهر عاشورای شهر نورآباد بود، سخنان صریحی خطاب به مسئولین ایراد نمود.
[1]گفتنی است در این مراسم، مسئولین شهرستان از جمله نماینده، فرماندار، امام جمعه و… حضور داشتند. همچنین سردار عبداللهی فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء نیز حضور داشت.
قسمت هایی از این سخنان که با استقبال مردم مواجه شد در ادامه آمده است:
*خدا را شکر می گویم که پس از گذشت سی سال که از این شهر رفته ام، این توفیق را یافته ام که در جمع شما سخن بگویم…
…
***
*جوانان این منطقه، عزیزترین، پاک ترین و شریف ترین جوان ها هستند… به خون همه شهدا قسم می خورم که کم تر جوانانی در این سرزمین پهناور به پاکی و پاکدستی بچّه های نورآباد و این مناطق وجود دارد. ( تکبیر مردم)
قسم می خورم به خون آن شهدایی که رسول الله دست و بازو و چشم آن ها را بوسیده و رسول الله آن ها را مبارک و میمون می شمارد، به جان آنها قسم می خورم که هیچ جوانی در نورآباد امکان ندارد کار منافی عفتی انجام دهد، در صورتی که امکانات زندگی و معیشت او فراهم باشد.
چرا پس از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دو کارخانه که ده هزار نفری، پنج هزار نفری، هزار نفری، پانصد نفری جوانان این منطقه را پوشش بدهد وجود ندارد؟ من این گلگی ها را باید به چه کسی بکنم؟ من یک معلّم هستم و کارم تدریس است، لکن آن هایی که مسئولیت دارند باید پاسخ بدهند.
من در اینجا می گویم شما شاهد باشید، والله اگر مسئولین به این جوانان عزیز، پاک، پاکدست و پاکدامن نرسند مشمول ذمه ( مدیون) خواهند بود.
هرچند تشکر می کنم( از مسئولین)؛ زحمت کشیده اند، زحمت می کشند، لکن در شأن این جوانان عزیز نیست… نماینده محترم شهرستان! فرماندار محترم! من از شما تقاضا می کنم از مسئولین بخواهید برای جوانان این منطقه که لیاقت دارند در سطح وزرای کشور باشند، فکری بکنید…
ضریب هوشی بچّه های نورآباد به مراتب از تمام بچّه های استان بالاتر است. خیلی هایشان در کلاس های من شرکت می کنند، می شناسمشان… انسان های خدوم و خوش فکر… ما روایت داریم که کارهایتان را به دست انسان هایی بدهید که خوش فکر هستند، انسان هایی که فکر نو دارند. والله این تعریف ها به خاطر این نیست که من خودم بچّه این منطقه هستم. بلکه عمیقاً جوانان این منطقه رامی شناسم.
***
* آقایان، عزیزان… امام سجّاد علیه السلام فرزند رشید سالار شهیدان می فرمایند: «کان عمنا العباس بن علي نافذ البصيرة”؛ عموی من عباس انسان با بصیرتی است.
بالاترین خصیصه حضرت عباس علیه آلاف تحیه و الثنا بصیرت نافذ اوست. ولی امر خودش را می شناسد، امام خودش را می شناسد، یک قدم جلوتر از امام قدم بر نمی دارد.
چقدر قشنگ است این تعبیر: “نافذ البصیره” … نمی گوید حضرت عباس فقیه است، دانشمند است. ای منبری ها! بالای منبر بگویید که بزرگترین دانشمند در کنار امام حسین حضرت عباس بود. امّا امام سجاد نمی گوید دانشمند است، مترجم قرآن است؛ می گوید نافذ البصیره است. یک قدم از رهبرش جلوتر قدم بر نمی دارد، گوش به زنگ رهبر است، خودش را در مقابل او عددی حساب نمی کند، “انا الرجل” نمی گوید.
***
*… دوست دارم با جوان های نورآباد حرف بزنم، دوست دارم دستشان را ببوسم و بگویم والله قسم وقتی به محضر رهبر عظیم الشأن روحي و ارواح العالمين له الفداه؛ آن فرزند فاطمه رسیدم، زجر و ناراحتی و عزّت و شرافتمندی بچّه های نورآباد را به محضر ایشان گفتم و سلام تک تک شما را خدمت ایشان رساندم و گفتم همچین نیروها و انسان های پاکی در اینجا وجود دارد.
شهید هاشم مرادی وقتی در کنکور شرکت کرد، سر جلسه امتحان چند تا از سؤالات لو رفته بودند که او گفته بود سؤالاتی که لو رفته اند حرام است و من نمی نویسیم. کدام مکتب این ها را درس داده؟ کی به اینها گفته که حلال خدا و حرام خدا چیست؟ بحث حقوقیات را کجا خوانده این شهید؟
شهید یوسفوند خیاطی می کرد؛ ذره های پارچه هایی که باقی می ماند را می بُرد به صاحبانشان عودت می داد.
***
*حدیث داریم که مؤمن از کعبه بالاتر است… آبروی مؤمن از کعبه بالاتر است…
حالا یک سؤال دارم؛ آیا یک نماینده حقّ دارد وقتی نماینده می شود شروع کند عوض کردن از بالا تا پایین؟ آیا حق دارد؟
اگر شاگردان من این سؤال را از من بپرسند چه جوابی باید به آن ها بدهم؟ شما به من جواب بدهید. آیا حق دارد بگوید چون من نماینده ام همه تان را باید عوض بکنم؟
از دو حالت خارج نیست؛ یا اینهایی که عوض می شوند همه فاسق هستند یا اینکه اینها آدم های مؤمن و متدین هستند امّا هم خط تو نیستند که در این صورت تا روز قیامت شما کتک عوض کردن این ها را می خوری… یک نفر که خدمتش را می کند برای چه عوضش می کنی؟ خب هم خط شما نباشد… دین این را نمی گوید، دین می گوید شما مسئولیت دارید…
