علی رستگاری- هفته نامه 9 دی: تحلیل احوالات امروزی هاشمی رفسنجانی احتیاج به آگاهی در حیطه رفتارشناسی نسبت به شخصیت وی دارد. او 8 سال از آنچه نسبت به آن احساس مالکیت می کرده به دور افتاده بود. هرچه هم تلاش نمود تا در قبل از موعد مقرر – حتی یک روز زودتر- این دولت را به زیر کشد تیرها به سنگ سخت اراده مردم و نظام برخورد نمود. امروز اما هاشمی رفسنجانی از فتح الفتوح خود سرمست است و با هر ترفندی سعی دارد تا اوضاع کشور را کاملا مطلوب و ایده آل نشان دهد. به این عبارات که در چند روزه اخیر از سوی وی بیان شده دقت کنید:« رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:« امروز را با شش ماه پیش مقایسه کنید که خطر جنگ و تشدید تحریمها ایران را تهدید میکرد ولی الان همه میخواهند با ایران روابط سیاسی و اقتصادی داشته باشند….هاشمی رفسنجانی در جای دیگری نیز با بیان اینکه ولایتی را از دیرباز میشناسد و با او کار کرده، در عین حال گفت که او را زمانی بهتر شناخته که مذاکرات قطعنامه 598 و پایان جنگ را انجام داده و به سرانجام رسانده است.وی با بیان این جمله سخنان خود را به موضوع روز یعنی مذاکرات ایران و 1 5 گره زد و گفت: کار آقای ولایتی در آن زمان از کار آقای روحانی و ظریف در مذاکرات هستهای دشوارتر، مهمتر و حساستر بود.«در آن روزها خیلی از خانوادههای شهدا ایستاده بودند و عدهای از رزمندگان هم مخالف پذیرش قطعنامه بودند اما ما احساس کردیم که دیگر جنگ به جایی نمیرسد!وی تصریح کرد: هنر تیم مذاکرهکننده ما این بود که قطعنامهای که علیه ایران صادر و تصویب شده بود بندهایش را جابجا کرده و تغییر دادند.بر اساس قطعنامه 598 عراق متجاوز شناخته و ما برنده شدیم و خسارت صد میلیارد دلاری پای عراقیها نوشته شد که این با توجه به آنکه در سازمان ملل عمله آمریکا بودند و ما طرفدار نداشتیم کار ارزشمندی بود که با تدبیر انجام میشد.هاشمی رفسنجانی ادامه داد: امروز هم در ژنو آقای ظریف و همکاران او که از دست پروردههای آقای ولایتی بودند کار او را تکرار کردند که کار دشواری بود ».اما علاوه بر این، باید در ذیل رفتار شناسی هاشمی رفسنجانی به جریانی اشاره کنیم که حداقل در طی 20 ساله گذشته با انواع و اقسام حیله ها سعی نموده تا انقلاب اسلامی را از پیشرفت خود باز دارد. این جریان با در دست گیری ارکان اجرایی سعی نمود تا هر نوع زمینه از دست رفتن این قدرت برای خود را به طور کامل مهار کند. از این رو بود تا ریل گذاری برای تغییر ذائقه مردم نیز در دستور کار این جریان قرار گرفت. این جریان امنیتی – سیاسی که به پشتوانه های قوی اقتصادی در داخل و البته حمایت خارجی نیز دلگرم و دلبسته است در طول سی سال گذشته بحران هایی را برای مهار انقلاب اسلامی طراحی و اجرا کرده است. از جمله این بحران سازی ها ، بحران آفرینی های ده ساله ای است که زمانی نیز تذکر نسبت به آنها در کلام رهبری انقلاب اسلامی – مد ظله- تبلور یافت. غائله کوی دانشگاه سال 78 یا فتنه سال 88 از جمله این بحران سازی هاست. علاوه بر این اما همین تیم بحران آفرین علاوه بر مباحث براندازی ، زمانی که نتواند به هدف روشن براندازی خود دست یابد، سعی وافری به خرج می دهد تا در بدنه اجتماعی نفوذ کرده و افکار عمومی را همراه خود سازد. در این راستا این جریان با شبهه افکنی در افکار عمومی سعی دارد تا با روند رو به پیشرفت جامعه مبارزه کند. هدف این جریان مرموز که به گردن کلفت های سیاسی و خاندان های پرنفوذ آنان وابسته است اساسا مقابله با پیشرفت کشور است.به این فرمایشات رهبری که اخیرا در دیدار با دانش آموزان بیان شد دقت کنید:«تجربهاى در اختيار ملّت ايران است – كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد – اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينهى تعليق غنىسازى انجام گرفت، كه آنوقت تعليق غنىسازى را در مذاكرات با همين اروپايىها، جمهورى اسلامى براى يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنىسازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را – كه البتّه بهنحوى تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسئولين ما قبول كردند – آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقبنشينى ميكرديد، همهى مشكلات حل ميشد، پروندهى هستهاى ايران عادى ميشد. آن تعليق غنىسازى اين فايده را براى ما داشت كه معلوم شد با عقبنشينى، با تعليق غنىسازى، با عقب افتادن كار، با تعطيل كردن بسيارى از كارها مشكل حل نميشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب ديگرى است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غنىسازى را آغاز كردن.» این نشان می دهد که جریان مذکور با القای این نکته که با عقب نشینی می توان به حقوق خود دست یافت در سال 82 و 83 با هدایت تیم مذاکره کننده هسته ای سعی کرد تا هفتاد و چند میلیون ایرانی را به عقب وادارد. نکته تاسف آور آن است که این جریان در هدف خود ظاهراً کامیاب شد و توانست یک ملت بیدار و آزاده را معطل کرده و حداقل آنان را از اهداف بلند خود دور نگه دارد. بماند که علاوه بر این دو سال تحمیل هزینه به ملت 70 میلیونی ما، چه هزینه هایی بابت شروع دوباره فعالیت های هسته ای نصیب مردم شد و همین تحریم هایی که امروز عامل ناکارآمدی دولت قبل عنوان می شود ناشی از آن است که دولت گذشته می خواست همراه با ایستادگی، آنچه از حقوق هسته ای ملت، گذشتگان بر باد فنا داده بودند را بار دیگر احیا نماید.حال پرسش این است که این جریان یاد شده چه نسبتی با تیم مذاکره کننده هسته ای دولت اصلاحات که دقیقاً همین تیم مذاکره کننده دولت فعلی اند دارند؟ کدام دادگاه صالح توانسته تاکنون علیه کسانی که دو سال ملت ایران را به عقب وادار نموده بود اقامه دعوا نماید تا از تکرار این خطای فاحش در زمان فعلی جلوگیری به عمل آورد؟ اما سئوال اساسی تر آن است که نقش آقای رفسنجانی در این میان چیست؟ کسی که دیروز از تیم مذاکره کننده زمان خاتمی – حسن روحانی و دوستانش- حمایت می کرد . در زمان فتح الفتوح ایران در مساله هسته ای در دولت گذشته، دائما با خط دهی و طراحی تیم نق زنان علیه دولت، فضا را سیاه جلوه داده و برای زمین زدن دولت حتی از تحریم های بین المللی ، ابزاری برای کوبیدن دولت ملی استفاده کرده و از دگر سو امروز هم دوباره در حرکتی ارتجاعی، فضا را کاملا مثبت، عالی و رو به جلو جلوه می دهد. حال باید این پرسش را مطرح نمود که در این میان، نقش افرادی که با گل و بلبل نشان دادن فضای عقب نشینی در مذاکرات ژنو، سعی دارند تا ذهن مردم را نسبت به این عقب نشینی مدیریت کرده و نگذارند که آنان حقایق را دریابند چیست؟ نکته آنجاست که هاشمی رفسنجانی در اظهارات خود که در صدر مطلب به آن اشاره شد تلویحا اعلام نمود که مذاکرات هسته ای نیز همچون پذیرش قطعنامه 598 بوده است. وی از یکسو در این سخنان اعلام کرد که در آن زمان هم مردم از این پذیرش ناراحت بودند اما «ما»- یعنی من- این قطعنامه را پذیرفتیم. او البته اشاره ای به تعارف جام زهر در سال 67 به امام چیزی نمی گوید اما روشن است که مقایسه او میان مذاکرات ژنو با قطعنامه ای که امام آن را جام زهر خواندند به چه معناست. اما بایستی اظهارات امروزین هاشمی رفسنجانی مبنی بر تغییرات مثبت فضا در مورد ایران و بهبود شرایط کشور در 6 ماهه گذشته را از جهت دیگری نیز به تفسیر نشست و آن این است که هاشمی رفسنجانی، امروز همانند سال 67 نیست. او دیگر وقتی برای آزمون و خطا ندارد و اگر در این موازنه ژنو و دولت روحانی متحمل شکست گردد، دیگر زمانی برای آزمودن بخت خود ندارد. این قمار آخر هاشمی رفسنجانی است که یا در آن موقتاً می برد و بار دیگر ملت به شکل موقت از حقوق هسته ای خود همانند سال 82 و 83 محروم شده و به عقب می افتد و یا در آن، همانند سال 84 می بازد و فرصت برای وی به اتمام می رسد. البته باید دانست که هاشمی برای مدیریت این صحنه دیگر خیلی کهنسال شده است.
