24 اسفند نزدیک است و به احتمال زیاد بسیاری از ما نمی دانیم 24 اسفند سالروز وفات چه کسی است. به احتمال زیاد کم تر کسی می داند که دو روز دیگر سالروز وفات مردی از همین دیار دلفان است که در عصر آیت الله بروجردی ها و آیت الله کاشانی ها و مدرس ها و شهید نواب صفوی ها و بسیاری دیگر از بزرگان برای دین خدا مجاهدت ها کرده.
فردا سالروز وفات عالم ربانی، مجاهد نستوه و فخر سرزمین دلفان؛ حضرت آیت الله شیخ فرج الله کاظمی(ره) است.
بسیار دردناک آنکه این روزها هیچ اثری که یادآور این بزرگ مرد باشد بر در و دیوار شهر دیده نمی شود. انگار نه انگار که به سالروز وفات یکی از علمای بزرگ غرب کشور و مفاخر استان لرستان نزدیک می شویم. دریغ از یک مراسم یادبود…
سلام دلفان وظیفه خود می داند که در این روزها، مخاطبان گرامی سایت را قدری با این مجاهد نستوه و فقیه دارای کرامت آشنا نماید. در ادامه گوشه هایی از زندگی نامه مرحوم شیخ فرج الله کاظمی آمده است. در گزارشات آتی سعی می شود مطالب دیگری در خصوص ابعاد گوناگون شخصیتی ایشان منتشر شود.
از مخاطبان گرامی تقاضا می شود چنانچه هر گونه آثار (عکس، خاطره، دست نوشته و…) و یا هرگونه اطلاعاتی در خصوص ایشان در اختیار دارند برای انتشار در اختیار سایت قرار دهند و یا چنانچه افرادی را سراغ دارند که خاطرات یا اطلاعاتی در این زمینه دارند به سایت معرفی نمایند.
شاید خواندن سطور زیر کم ترین حقی باشد که این عالم ربانی بر گردن ما دارد…
شرح حال عالم رباني حضرت آیت الله حاج شيخ فرجالله كاظمي
عالم رباني مرحوم شيخ فرجالله كاظمي كه در عصر خود منشأ خدمات فرهنگي و مبارزات سياسي مهمي بود از مفاخر علمي و رجال سياسي و مبارز كشور بود كه از خود آثار تربيتي, اجتماعي و سياسي چشمگيري بجاي گذاشته است.
وي به سال 1269 قمري در روستاي گلباغي از توابع نورآباد لرستان چشم به جهان گشود و در سال 1381 قمري مطابق با 24/12/1341 شمسي يك هفته قبل از حادثه مدرسه فيضيه در كربلاي معلي رحلت نموده و در وادي السلام نجف اشرف دفن گرديده است.
مهاجرت به سوي خدا:
مرحوم آيتالله كاظمي در سن 18 سالگي بوسيله يك روحاني وارسته كه در مسير بازگشت از سفر عتبات عاليات ميهمان خانواده ايشان ميشود تشويق به تحصيل علوم ديني شد مطالعه كتاب اخلاقي «معراج السعاده» مرحوم نراقي در وي تحول معنوي خاصي به وجود آورده و عليرغم مخالفت شديد خانوادهاش تصميم مهاجرت به سوي نجف اشرف گرفت و روستاي گلباغي را به سمت شهرستان هرسين ترك كرد, پس از اطلاع خانواده از فرار وي چند سواره مسلح از طرف پدر بزرگش مرحوم نقي اعزام شده پس از جستجو او را در هرسين دستگير و كت بسته در زير زمين منزل جايي كه اشرار و مقصران را زنداني ميكردهاند به غل و زنجير ميكشند.
پس از آزاد شدن توسط مادرش مجدداً اقدام به فرار نموده و از بيراهه و كوه به طرف هرسين و سپس به كرمانشاه ميرود و با تراشيدن زلفهاي حنايي و كندن شال و سترههاي محلي و پوشيدن يك قباي طلبگي قيافه طلبگي و سر وضع خود را كاملاً تغيير داده, براي تهيه خرج سفر و مسافرت به عتبات عاليات همراه كاروانها, در محل علافخانه كرمانشاه به كارگري ميپردازد.
يكي از روزها كه مشغول لابروبي نهري در علافخانه است كه معمولا جوانان شهرستانها و روستاهاي مجاور جوياي كار به آنجا مراجعه ميكنند, ميبينند باز هم چند نفر اسب سوار مسلح آمدهاند و در جستجوي او هستند, مرحوم آيتالله كاظمي نقل ميكند با ديدن جوانان فاميل و اسب و زينهاي مرتب و سلاح و قطار و شال و سترههاي آنان ياد وطن كرده اشك در چشمانم حلقه زد, ولي با خود گفتم اگر سر در منجلاب نهر علافخانه فرو كنم بهتر است كه دوباره به زندگي جاهلي پر ماجرا و قتل و غارت عشاير منطقه بر گردم و لذا خود را از آنان پنهان كردم و نتوانستند مرا پيدا كنند.
حركت به سوي عتبات عاليات
آيتالله كاظمي در مدت اقامت چند هفتهاي در كرمانشاه اقدام به فرا گرفتن دروس امثله و صرف مير سرانجام پس از تهيه هزينه سفر, به يكي از كاروانهاي زيارتي كربلا پيوسته راهي سفر معنوي خود ميشود.
خود آن مرحوم نقل ميكند آنقدر اشتياق به تحصيل داشتم كه به دنبال قافله پياده راه افتاده و در عين حال به مطالعه كتاب جامعالمقدمات و حفظ كردن درسهاي خود سرگرم بودم و گاهي كه چند كيلومتر از قافله عقب ميافتادم مرا صدا ميزدند, دوان دوان خود را به قافله ميرساندم و باز هم به خواندن كتاب و حفظ درسها ادامه ميدادم.
كار و تحصيل در حوزه علميه كربلاء
چند سالي در شهر كربلا و حوزه علميه آنجا كه تحت اشراف مرحوم آيتالله ميراز محمد تقي شيرازي(ره) بوده به فراگرفتن صرف و نحو, منطق و معاني بيان و دوره سطح فقه و اصول ميپردازد و چون هنوز در دفتر شهريه ثبت نام نشده براي گذراندن معاش خود در هفته دو روز به كارگري ميپردازد.
آن مرحوم در خاطراتش ميگويد: از حسن اتفاق يك روز همراه استاد كارش در منزل مرحوم آيتالله شيرازي به كارگري مشغول ميشود و هنگام نماز لباسهاي كارگري را در آورده و با لباس طلبگي به نماز ميايستد, مرحوم آيتالله شيرازي كه زير چشمي مراقب اعمال ايشان بوده, نزد او ميآيد و پس از آنكه متوجه ميشود اين كارگر از طلاب حوزه است, چند سئوال علمي ميپرسد و او را جواني درس خوان و با استعداد يافته, ميفرمايد: به دفتر ايشان مراجعه كند و در دفتر شهريه نامنويسي نمايد.
مرحوم آيتالله كاظمي در سفر زيارتي به كربلا به بعضي از اعضاء خانواده ديوارهاي يكي از باغهاي كربلا را نشان ميدهد و ميفرمايد اين ديوار را در دوران جواني من ساختهام.
هجرت به سامرا در محضر مرحوم آيتالله شيرازي:
مرحوم آيتالله شيرازي به سامرا مهاجرت ميكنند و در جوار حرم عسكريين عليهمالسلام, اقدام به تأسيس حوزه علميه ميكند(1) و بدين ترتيب درس طلاب حوزه را در تابستانها به لحاظ خنك بودن هوا به آنجا ميبرد مرحوم آيتالله كاظمي(ره) نيز در معيت ايشان به حوزه علميه سامرا مهاجرت نموده چند سالي در محضر استاد خود به ادامه تحصيل ميپردازد. به هنگام بازگشت مرحوم آيتالله شيرازي همراه ايشان به كربلاي معلي بر ميگردد و تا سنه 1338 قمري كه مرحوم ميرزاي شيرازي رحلت ميكند در حوزه علميه كربلا به تحصيل ادامه ميدهند. (پیوست یک)
هجرت به نجف اشرف و درك محضر آيتالله نائيني :
پس از رحلت مرحوم آيتالله ميرزا محمد تقي شيرازي, به منظور درك محضر پرفيض استاد معروف حوزه علميه نجف اشرف مرحوم ميرزاي نائيني به حوزه علميه نجف اشرف مهاجرت كرده, از محضر مرحوم آيتالله نائيني, آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني و ديگر اساتيد بزرگ مانند علامه كاشف الغطاء و غيره استفاده ميكند و پس از اتمام دورههاي درس خارج به مرتبه اجتهاد نائل آمده, مراتب علمي اجتهاد ايشان را اساتيد حوزه نجف گواهي و تأييد ميكنند(پيوست دو ) ( سه ) ( چهار ) ( پنج )
بازگشت به وطن و ارشاد مردم:
مرحوم آيتالله كاظمي پس از نيل به درجه اجتهاد و كسب مقامات علمي و عملي با دعوت و اصرار مردم لرستان و بزرگان منطقه در سال 1342 قمري علي رغم ميل باطني با اصرار استاد بزرگوارش مرحوم آيتالله نائيني به صورت مأموريت از طرف ايشان به ايران بازگشته و مورد استقبال مردم و سران عشاير قرار گرفته, كار بزرگ ارشاد را در خطه لرستان و غرب كشور آغاز ميكنند.
وي در طول ساليان دراز تبليغ و ارشاد, هزاران نفر از شيعيان مخلص كه داراي اعتقادات عميق به اهل بيت عليهمالسلام بوده, اما از احكام شرعي و اعتقادات صحيح كم اطلاع بودند را در شهرستانهاي دلفان, الشتر, كوهدشت, كرمانشاه, ايلام و همدان با معارف و احكام اسلام آشنا ميكند.
يكي از كارهاي مهم ايشان رفع اختلاف و حل و فصل دعاوي ملكي قبايل و عشاير اين مناطق بود كه بيشتر اوقات منجر به قتل و غارت و ناامنيهاي ميشد و هم اكنون در نزد بسياري از مردم آن ديار دستخطهاي ايشان و صلح نامهها و قبالهها و عقد نامه بسيار به چشم ميخورد.
مرحوم آيتالله كاظمي كه بيش از چهل سال عمر شريف خود را صرف ارشاد و تبليغ عشاير و قبايل غرب كشور كردند, معمولاً تابستان را در شهرستان هرسين و كرمانشاه و مراكز عشايري به اقامه جماعت و ارشاد ميگذراند و زمستان در حوزه علميه قم سكونت داشتند و در محل مقبره مرحوم ابن بابويه كلاس درس خارج فقه, از كتاب عروه الوثقي را داير كرده و شاگردان بسياري در حوزه درس ايشان تربيت ميشدند و به آنان شهريه نيز ميپرداختند, از ميان شاگردان فاضل ايشان ميتوان از استاد بزرگوار آيتالله شيخ محمد رضا آدينهوند نام برد كه از اساتيد و علماي معاصر حوزه علميه قم هستند.
سفرهاي تبليغي و اقامه جماعت در ميان عشاير
وي مدتي از تابستان را به ميان عشاير و طوائف رفته در مراكز جميعتي آنان رحل اقامت افكنده, هر ده روز يك منطقه چادر ميزدند و به اقامه جماعت و بيان مسائل شرعي و احكام و حل و فصل دعاوي و رفع اختلاف و قضاوت شرعي ميپرداختند و معمولاً تعدادي از شاگردان و روحانيان محلي را همراه خود به مناطق عشايري ميبردند كه كار آنان اصلاح قرائت حمد و سوره و آموزش مسائل و احكام شرعي و تعليم آداب و رسوم شرعي غسل و كفن و دفن صحيح اموات و تصحيح آداب و رسوم غلط محلي بود.
همفكري و همكاري با مرحوم مدرس در مبارزه با پهلوي:
مرحوم آيتالله كاظمي بخش مهمي از زندگي خود را صرف مبارزه با رژيم پهلوي و درگيري با رضاخان كرده و ضمن تماسهاي مكرر با مرحوم مدرس زمينه يك قيام مسلحانه عشايري را عليه رضاخان تدارك ميبيند كه در اين راستا با عبدالحسين خان ابوقداره والي پشتكوه نيز ملاقاتها و قرارهايي داشته و به اين مناسبت همشيره خود را نيز به پسر والي داده كه از او پسري داشتند بنام اسدالله ابوقداره كه سالهاي آغاز نهضت فرماندار قم شده بود و به همين خاطر ارتباط نزديكي با مراجع تقليد داشتند و مرحوم آيتالله مرعشي كه از نسبت ايشان با مرحوم آيتالله كاظمي خبر داشت به ايشان ميفرمود: آقاي ابوقداره منا اهل البيت هستند.
مرحوم آيتالله كاظمي در مبارزات مرحوم مدرس با پهلوي همكاري داشته با مرحوم مدرس در مجلس شوراي اسلامي فعلي بهارستان, كه محل مجلس شوراي ملي وقت بوده است, ملاقات داشته و سپس در منزل وي قرار و هماهنگي در شروع نهضت از مجلس با دستگيري پهلوي و اقدام افراد مسلح كه قبلاً از عشاير لرستان در محلهاي اطراف مجلس مستقر شدهاند و حركت نيروهاي مسلح عشاير از لرستان به تهران و تصرف پايتحت داشتهاند.,
پهلوي در مجلس آن روز پي به قرار عمليات برده, فوراً مجلس را ترك نموده با محافظان خود فرار ميكند و سپس اقدام به بازداشت مرحوم مدرس و تبعيد او مينمايد(2).
و نيز داستان مهاجرت مرحوم والي پشتكوه به عراق و انتخاب مجاورت حرم مطهر كاظمين عليهالسلام در بقيه عمرش تصميم به همكاري با مرحوم آيتالله كاظمي و مرحوم مدرس جهت قيام مسلحانه عشايري ميگيرند كه پهلوي با اطلاع از اين ملاقاتها و قرارها و آگاهي از جمعآوري سلاح و هماهنگي مرحوم مدرس با عشاير لرستان و ايلام, قصد دستگيري والي را داشته است كه ايشان مهاجرت را بر اقامت و درگيري با پهلوي ترجيح ميدهد(3).
همكاري با مرحوم آيتالله كاشاني :
مرحوم آيتالله كاظمي در ارتباط با نهضت روحانيت در عصر مرحوم آيتالله كاشاني با ايشان ملاقاتهاي مكرري داشتند و سعي در برطرف كردن اختلاف ايشان با ديگر جناحها و شخصيتهاي ملي را داشتند و در جريان انتخابات حساس مجلس ملي دوره چهاردهم, مرحوم آيتالله كاشاني و همچنين دكتر مصدق كانديداهاي مشتركي داشتند كه مرحوم آيتالله كاظمي در كرمانشاه به منظور رأي آوردن كانديداهاي مردمي, مردم را بسيج كردند و در كرمانشاه و هرسين كه از مرحوم آيتالله كاظمي شنوائي داشتند به سه نفر مورد نظر ايشان به نامهاي دكتر سنجابي, دكتر اقبال, نادعلي كريمي رأي دادند و هر سه كانديداي مورد نظر با رأي قاطع به مجلس راه يافتند.
همكاري با شهيد نواب صفوي و فدائيان اسلام
مرحوم آيتالله كاظمي در حوزه علميه قم با شهيد نواب صفوي و برادران واحدي ارتباط نزديك داشت و منزل ايشان براي ياران نواب و فدائيان اسلام به عنوان يك ملجاء و پناه محسوب ميشد, كه در مبارزات خود به طور مستمر با ايشان در تماس و ارتباط بودند و مرحوم نواب صفوي به منظور بررسي وضعيت عشاير لرستان و ترتيب يك حركت مسلحانه و قيام عشايري بارها به شهرستانهاي هرسين, نورآباد, الشتر مسافرت كرده, با مرحوم آيتالله كاظمي و سران نيروهاي مسلحي كه به فرمان ايشان بودند تماس و مذاكره داشته و خاطرات و آثاري از ايشان در لرستان به يادگار مانده است
كسالت قلب و بستري شدن در بيمارستان بازرگانان
مرحوم آيتالله كاظم اوائل سال 1341 شمسي به كسالت قلبي مبتلا شده با معرفي مرحوم آيتالله حاج ميرزا خليل كمرهاي در بيمارستان بازرگانان تهران بستري ميشوند و تحت نظر دكتر نبوي پزشك متخصص قلب معالجه ميشوند, همزمان با كسالت ايشان مرحوم آيتالله كاشاني نيز در اين بيمارستان چند اتاق آن طرفتر بستري بودند.
در اين بيمارستان نخست وزير وقت علي امين كه با روحانيت و ملييون ارتباطاتي داشت از مرحوم آيتالله كاظمي و مرحوم آيتالله كاشاني عيادت به عمل ميآورند.
همكاري با امام خميني(ره) در آغاز نهضت
مرحوم آيتالله كاظمي پس از بهبود نسبي و مرخصي از بيمارستان چند روزي در قم در منزل حجتالاسلام شريفي داماد خود در محله يخچال قاضي بودند, كه در اين ايام مرحوم امام خميني(ره) به عيادت ايشان آمده, مرحوم آيتالله كاظمي هم از ايشان بازديد ميكنند كه در اين ديد و بازديد بين آنان پيرامون آغاز نهضت مذاكراتي صورت ميگيرد.
با توجه به نظر امام در لزوم مشاركت علماي اعلام از شهرستانها و حمايت از حركت و نهضتي كه آغاز شده است, مرحوم آيتالله كاظمي اقدام به ارسال تلگراف پشتيباني از امام و نهضت اسلامي ايشان نموده, متن اين تلگراف را مشتركا با اخوي خود مرحوم آيتالله شيخ محمد رضا كاظمي امضاء ميكنند(پيوست شماره5) با رسيدن تلگراف و چاپ و پخش آن در استان و حوزه علميه قم و شهرستانهاي ديگر امام خميني(ره) خطاب به رژيم فرمودند: (اگر ما عشاير لرستان را بسيج كنيم چه خواهيد كرد؟). ( پیوست هفت )
انتخاب شفاخانه اهل بيت عليهمالسلام و آراميدن در جوار اميرالمومنين عليهالسلام:
مرحوم آيتالله كاظمي پس از بستري شدن در بيمارستان و بهبودي نسبي بنا به توصيه پزشك معالجشان قرار بود براي تكميل معالجه به خارج كشور سفر كنند كه به همين جهت اقدام به تهيه گذرنامه كرده اما سفر را به كربلا و عتبات عاليات تغيير دادند و فرمودند: من به شفاخانه اهل بيت عليهمالسلام ميروم اگر مصلحت به شفا بود شفا ميدهند و اگر عمرم تمام شده بود, همانجا در پناه بارگاه ملكوتي اميرالمومنين حضرت علي عليهالسلام خواهم آرميد.
سرانجام در سال 1381 هجري قمري مطابق با 24/12/1341 شمسي يك هفته قبل از حادثه دلخراش مدرسه فيضيه در كربلاي معلي رحلت فرمودند و او را با آب فرات غسل داده, پس از تشييع جنازه با شكوه در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله الحسين عليهالسلام مرحوم آيتالله شيرازي بر جنازه ايشان نماز خوانده, پس از آخرين طواف حرم خامس آل عبا عليهالسلام طبق وصيت قبلي خود به نجف اشرف منتقل شده, آنجا نيز پس از اعلام عمومي از بلندگوهاي حرم مطهر اميرالمومنين عليهالسلام و تشييع جنازه با شكوه در كنار مرقد مطهر مولاي متقيان علي عليهالسلام و اقامه مجدد نماز به وسيله دو مرجع بزرگ تقليد مرحوم آيتالله سيد محسن حكيم و مرحوم آيتالله شاهرودي در وادي السلام نجف اشرف نزديك مقام امام صادق عليهالسلام دفن ميشوند.
آثار علمي آن مرحوم
از مرحوم آيتالله كاظمي آثاري بجا مانده است كه عبارت است از:
1- رساله عمليه «منتخب الاصول و الفروع» كه در چاپخانه علميه قم به چاپ رسيده است
2- حاشيه رساله عمليه «توضيح المسائل» كه به چاپ رسيده است
3- جزوه استدلالي فقهي در مورد شرط حياه در مفتي.
4- جزوه فقهي استدلالي پيرامون انتخاب وكلاء براي مجلس قانونگذاري كه در پاسخ پرسش مرحوم آيتالله كاشاني نوشتهاند(خطي).
5- ترجمه گلچين مجموعه ورام(خطي).
6- شرح استدلالي فقهي بر عروه الوثقي(خطي).
و تعداد ديگري از رسالههاي فقهي و اصولي پيرامون مسائل مختلف مانند قاعده (لاضرر) و غيره.
فرزندان ذكور:
از مرحوم آيتالله كاظمي چهار فرزند پسر بجا مانده است:
حجتالاسلام حاج شيخ محمد كاظم كاظمي قبل از نهضت با فدائيان اسلام و نهضت ملي با مرحوم كاشاني همكاري داشته پس از پيروزي انقلاب اسلامي از طرف امام خميني(ره) مأمور تشكيل كميته انقلاب اسلامي شهرستان دلفان ميشدند و چند سالي از طرف وزارت ارشاد اسلامي در كراچي حيدرآباد مسئول خانه فرهنگ بوده, سپس در شهرستان پاكدشت به تأسيس كتابخانه امام صادق عليهالسلام و اداره ارشاده اسلامي و اقامه نماز جماعت و تبليغ در اين سامان اشتغال داشتهاند.
حجتالاسلام علي آلكاظمي كه قبل از پيروزي انقلاب در شهرستان كرمانشاه و هرسين و ديگر نقاط فعاليت تبليغي داشته با رژيم شاه مبارزه ميكردند و چندين بار زنداني شده سرانجام در سمتهاي اداره كميته, بسيج عشايري, نمايندگي مجلس در دوره اول و پنجم و امامت جمعه پاكدشت با حكم امام(ره) فعاليت نموده
مهندس محمود كاظمي كه در جبههها خدمت كرده در سمتهاي مسئوليت دفتر فني استان لرستان و همكاري با استانداري كرمانشاه در زمينه مسائل عمراني لرستان و كرمانشاه خدمات شايستهاي داشته است.
مهندس جعفر كاظمي كه در جبهههاي غرب كشور خدمت كرده در سمتهاي فرمانداري گيلان غرب و اخيرا جوانرود مشغول خدمت است.
برادران روحاني مرحوم آيتالله كاظمي
مرحوم آيتالله كاظمي سه برادر كوچكتر خود را در سفرهاي بعدي به منظور تحصيل علوم ديني همراه خود به نجف اشرف برده با مهاجرت به حوزه علميه نجف اشرف به مدارج علمي و مراتب عاليهاي از تهذيب ميرسند.
مرحوم آيتالله حاج شيخ محمد رضا كاظمي كه ساليان دراز در حوزه علميه نجف اشرف به تحصيل علوم ديني پرداخته, از محضر اساتيد بزرگي چون كاشف الغطاء بهرههاي بسيار ميبرد و سپس به حوزه علميه قم مهاجرت نموده و در محضر مرحوم آيتالله حائري استفاده ميكند و سپس در كرمانشاه رحل اقامت گزيده و علاوه بر مبارزات سياسي عليه رژيم طاغوت, در دوره سوم مجلس خبرگان رهبري به عنوان نماينده استان كرمانشاه برگزيده شد.
مرحوم حجتالاسلام شهيد عبدالله كاظمي
برادر ديگر مرحوم آيتالله حاج شيخ فرجالله كاظمي بوده است كه همراه ايشان در سفرهاي بعدي به نجف اشرف ميرود و پس از گذراندن مقدمات و سطح با تشويق مرحوم آيتالله نائني به لرستان بر ميگردند و به ارشاد مردم ميپردازند كه در اوراق بجا مانده از مرحوم آيتالله كاظمي دستخطي از مرحوم آيتالله نايني ديده شده است كه به مرحوم شيخ عبدالله اجازه روايتي و امور حسبيه داده بودند و متأسفانه اين دستخط كه تحويل فرزند ايشان گرديده مفقود شده است.
نامبرده در جريان غارتگري بيرانوندها توسط يكي از ياغيان منطقه كه با پدرشان كينه داشته است او را در حال اذان گفتن به ضرب گلوله به شهادت ميرساند, مردم قاتل را تعقيب كرده و به قتل ميرسانند و سر او را براي مرحوم آيتالله كاظمي به هرسين ميفرستند كه ايشان دستور ميدهند آن را در قبرستان هرسين دفن ميكنند.
از آن مرحوم يك فرزند پسر بنام حسين كاظمي به جا مانده كه در كرمانشاه سكونت دارد.
مرحوم حجتالاسلام شيخ محمد قلي كاظمي:
برادر ديگر مرحوم آيتالله كاظمي كه در سفرهاي بعدي همراه ايشان به نجف اشرف رفته, در محضر اساتيد به تحصيل علم ميپردازند و موفق به خواندن مقدمات و سطح شده مدارج تقوي و تهذيب را ميپيمايند.
مرحوم شيخ محمد قلي كاظمي در نجف اشرف هم حجره مرحوم آيتالله مرعشي نجفي بودهاند كه درباره ايشان فرمودهاند: مرحوم شيخ محمد قلي طلبهاي با تقوي و مهذب بوده كه نماز شب ايشان ترك نميشده و من كمتر طلبهاي را به تقواي شيخ محمد قلي ميشناختم.
مرحوم شيخ محمد قلي كه با بيماري سينه پهلو از دنيا ميرود مجرد بوده از او فرزندي نمانده است و قبر آن مرحوم مقابل ضريح امام موسي كاظم عليهالسلام در داخل رواق ميباشد.
منبع: سایت علی آل کاظمی

سلام ضمن تقدیر از دوستان سلام دلفان توصیه می کنم
مصاحبه آیت الله آدینه وند در این خصوص را از ویژه نامه تابناک تر از آفتاب که در منزل کا ظمی ها موجود است منتشر کنید
سلام ميخواستم در مورد اين مطلب تشكر كنم از حاج اقا ال كاظمي شنيدم كه مرحوم والد بيشتر دوست داشتند كه گم نام باشن و به همين دليل حاج اقا ال كاظمي در زمان نمايندگي شان كمتر به فكر برگزاري همايش و بزرگداشت بودند ولي انصافا جا داره مسولين شهر خصوصا فرماندار و امام جمعه محترم بيشتر ابعاد شخصيتي اين مجتهد كه صاحب رساله بوده و ايت الله ناييني ايشونو هديه اي از طرف حضرت ولي عصر براي منطقه دونستن براي مردم اشكار كنن
سلام و درود و رحمت اللهي نثار روح پاكش باشد.
مطالبی که در خصوص فرار ایشان از منزل خود را از چه کسی نقل نموده اید لطفا منابع کسب این اطلاعات را بیان نماید آیا با خانواده ایشان مصاحبه نموده اید یا نقل قول است