به گزارش سلام دلفان، هوشنگ بازوند استاندار لرستان که 19 ماه است سکان هدایت لرستان را بر عهده گرفته موافق و مخالفانی دارد که گفت و گو بی پرده با وی انجام شده است.
آقای مهندس، عدهای معتقدند عمر دوران مدیریت(طول دوران مدیریت یک مدیر در استان) منصوبی جدید در زمان استانداری شما بسیار پایین آمده و خیلیها بسیار زود از سمت خود برکنار شدهاند، مثل مهندس فراقی و مهندس کیانپور. شایعههایی نیز در مورد دیگران به گوش میرسد مثل اخطارهایی که به برخی مدیران تازه منصوب شده برای برکناری دادهاید. دلیل آن چیست؟ آیا برخی از این تغییرات با نظر مسوولان رده بالاتر و نمایندگان مجلس انجام میشود یا فقط نظر خود شما در آنها دخیل است؟
ما برای توسعهی استان با هیچکس عهد اُخوت نبستهایم! اگر کسی دوست یا معاونم باشد و نتواند در راه توسعهی استان قدم بردارد، حتماً این کار را میکنم.
ببخشید، ولی عدهای میگویند برخی از این منصوب شدهها دوست شما بوده و عقد اخوت دارند و پس از مدتی مغضوب شما میشوند، بعد چون شما به این نتیجه میرسید که اینها توانمندی لازم را ندارند این تغییرات را انجام میدهید. چرا از روی شناخت اولیهی مناسب این انتصابها را انجام نمیدهید که چنین اتفاقاتی نیافتد و آزمون و خطا در انتصابها لحاظ نشود؟!
به این شکل نیست! اولاً فقط 2 تا از این انتصابها به شکلی که شما میگویید بوده، ماجرای آقای [منوچهر] فراقی(فرماندار اسبق بروجرد) داستان دیگری بود و من در آن نقشی نداشتم.
دو مورد دیگر یکی آقای [مجید] کیانپور(معاون سابق عمرانی استانداری) بوده و یکی آقای [رضا] سپهروند(رئیس اداره روابط عمومی استانداری). آقای سپهروند دوست شما هم بوده، من خیلی شناختی روی او نداشتم و یکی از معاونینم معرفیاش کرد. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم آقای سپهروند انتظاری که ازش دارم نمیتواند برآورده کند، با این وجود، ایشان مباحث خانوادگیاش باعث شد که برود و من چندان دنبال جابهجاییاش نبودم؛ منتها چون مشکلات خانوادگی داشت (خانوادهاش ساکن اراک بودند) با تغییر موافقت کردم.
در رابطه با آقای کیانپور باید بگویم او را من بزرگش کردم یعنی از شهرداری دستش را گرفتم و بالا آوردم تا به معاونت عمرانی استانداری رسید. اینجا من برنامههای برای عمران شهرها و توسعهی استان داشتم که ایشان نتوانست آنها را انجام دهد. خودش هم به این موضوع اقرار داشت و من میخواستم همان 2-3 ماهه او را بردارم. ایشان در همین اتاق به من گفت که آقای بازوند شما اجازه دهید من تجدید نظر میکنم و این کارها را انجام میدهم، اما بالاخره [پس از حدود 8 ماه] ناچار شدم این جابهجایی را انجام دهم، به دلیل این که من به قول خود شما فرصت کمی برای خدمت دارم و باید نهایت استفاده را برای خدمت به مردم از آن ببرم. در مورد تغییرات سایر نهادها نیز اگر موردی هست شفاف بفرمایید تا پاسخ دهم.
مثلاً صحبتهایی در خصوص تغییرات مدیران فرهنگ و ارشاد اسلامی، ورزش و جوانان، میراث فرهنگی و چند نهاد دیگر به گوش میرسد. (توضیح: این گفتوگو قبل از برکناری مدیر میراث فرهنگی انجام شده است)
در خصوص مدیر ارشاد فشارهایی وارد شد اما موافقت نکردیم و به کارش ادامه خواهد داد.
در بحث مدیر کل ورزش و جوانان، آقای عزیزپور یک آدم دانشگاهی است که معرفی شد و ما هم به این جمعبندی رسیدیم که بیاید. توقع من این بود که حرکتش خیلی تندتر از این باشد. گرفتار یک سری مباحث شد. الآن من خیلی با تغییر ایشان موافق نیستم و هنوز اعتقاد دارم که باید به ایشان زمان بدهیم تا بتواند کارش را انجام بدهد.
مدیر میراث فرهنگی هم ماندنش بستگی به عملکردش در خصوص همکاری لازم و مطلوب با ما و سایر نهادها دارد. (البته عبدالرضا مهاجرینژاد در 22 فروردین 94 برکنار شد)
عدهای نسبت به مواضع شما در قبال عوض نکردن برخی مدیران گلایه دارند. آنها می گویند با توجه به این که دولت جدید روی کار آمده اما برخی مدیران که در زمان دولت قبلی منصوب شدهاند، هنوز تغییر نکردهاند که این موضوع باعث بیانگیزگی بین این مدیران و کارکنان دستگاه آنها شده است.
وقتی مدیر یک دستگاه تخصصی خوب کار میکند، چه در زمان دولت قبلی چه اکنون که من عملکردش را میبینم، من اگر تغییرش دهم، به جز این است که آن منش افراطگری را انجام دادهام؟! وقتی مدیری دارد به نحو احسن کار میکند، آن هم مدیری که مسوولیت یه دستگاه تخصصی را بر عهده دارد و کاری با مسائل سیاسی ندارد و سرش به کار خودش گرم است، چرا باید تغییرش بدهم؟! مگر الآن چند نفر از مدیران دولتهای قبلی سر کار هستند؟
اما عدهای معتقدند برخی از این مدیران از دوستان و آشنایان شما هستند و برخی دیگر نیز معتقدند که شماری از آنها سفارش شدهی نمایندگان مجلس هستند و آنها اصرار میکنند تغییرشان ندهید.
ما هر کاری بکنیم، عدهای که ممکن است دنبال منافع خود باشند، همه جنجالی راه میاندازند. در رابطه با تغییرات مثالی بزنم. مثلاً آقای [علیامید] سیفی مدیر عامل [شرکت] آب منطقهای [لرستان] که اصلاً از قبل او را نمیشناختم، ولی وقتی [به عنوان استاندار منصوب میشوم و] میآیم و کار عمرانی و پروژههایش او را بررسی میکنم، وقتی میبینم مدیری اینقدر هماهنگ است تا 10 سد که 11 سال [معطل بودجه] ماندهاند را دنبال کرده و 2 سد را افتتاح کرده است، من چه توجیهی دارم تا او را عوض کنم؟!
این که میگویند یکی از نمایندهها پشت ایشان است را تأیید نمیکنید؟
به حضرت عباس(ع) دروغ است.
پس مدیر […] (نامها به دلیل حفظ حرمت اشخاص نامها منتشر نمیشوند) که میگویند آقای […] نماینده مردم […] از وی حمایت میکند، چی؟
بله! اما من به خاطر حرف نماینده این مدیر را نگه نداشتهام، ایشان سرش به کارش گرم است و یک سری پروژه را در دست انجام دارد. من در قالب پروژه […] 11 میلیارد تومان پول به استان آوردهام تا هزینه شود. خُب اگر من بلافاصله تغییری در این دستگاه تخصصی بدهم بالاخره ممکن است مدیر جدید نسبت به جریانات [این دستگاه] بیاطلاع بوده و این پول ممکن است جذب نشود. شما مطمئن باشید هر مدیر تا زمانی که سیاستهای دولت آقای روحانی را قبول داشته باشد و کارش را به خوبی انجام دهد، با او کاری نداریم، مگر این که ضعف کاری داشته باشد.
آقای مهندس، شما نقاط قوت و ضعف دوران استانداری خودتان را در چه میبینید؟
باید بیشتر کار فرهنگی اجتماعی انجام بدهم. سال 93 توان زیادی برای کارهای عمرانی و اقتصادی گذاشتم، به این جمعبندی رسیدهام که باید به کارهای فرهنگی و اجتماعی وزن بیشتری بدهم، لذا سال 94 این کار را میکنم چون معتقدم کارهای فرهنگی اجتماعی نوعی زیربناست برای کارهای اقتصادی. دیگر این که برای حوزه مبارزه با مواد مخدر بیشتر وقت بگذاریم زیرا اعتیاد از چالشهای پیش روی ماست.
بخشی از انتقادات علیه شما به همین مسائل فرهنگی و اجتماعی باز میگردد. همان طور که در مورد انتصاب مدیران و برکناری آنها عرض کردم، منتقدان شما معتقدند هر چه قدر مهندس بازوند در حوزهی اقتصادی و عمرانی قوی عمل میکند، در بخش انتصابات قوی عمل نمیکند و به برخی از مدیران منصوبی شما انتقاد دارند. همچنین معتقدند تعداد مشاوران شما بیش از حد معمول است.
من فقط سه چهار مشاور دارم. آقای [عابدین] درویشپور که مشاور امور روحانیت است. مشاور امور روحانیت یک پست است که در چارت سازمانی هست. آرش میراسماعیلی مشاور ورزشی من بوده و بعدش به خاطر [کاندیدا شدن در] انتخابات استعفا داده و رفته.
فقط آقای شجاع دریکوند مشاور من در امور اقوام و آقای سیروس ابراهیمی مشاورم در امور گردشگری هستند. برخی پستها مثل رئیس اداره روابط عمومی و امور بینالملل که همراه با مشاور استاندار ذکر میشوند، یک پست هستند و دلیلی ندارد که کار مشاوره را هم با آنها انجام بدهم. در ضمن داشتن مشاورهای بدون پست سازمانی هیچگونه محدودیتی برای استاندار ندارد. به نظر من انتخاب مشاور یک نقطه قوت و نه یک نقطه ضعف برای استاندار است.
اگر چه در بحث انتصابها سؤالات دیگری هم دارم اما به دلیل کمبود وقت از آنها میگذرم. به سراغ موضوع مهمی برویم که دغدغهی دیرینهی مردم خرمآباد است یعنی آزادسازی حریم قلعه تاریخی فلکالافلاک. برنامه آزادسازی تا کجا پیش رفته و آیا امیدی به تحقق آن هست؟
روز اول برخی میگفتند که سپاه مخالف تخلیه حریم قلعهی فلکالافلاک است. من چند جلسه با [مسوولان] سپاه برگزار کردم. یک جلسه با سردار [محمد] شاهرخی (فرمانده قبلی سپاه حضرت ابوالفضل لرستان) داشتم، یک جلسه با سردار [مرتضی] کشکولی (فرمانده کنونی) داشتم، یک جلسه هم با سرلشکر [مصطفی] ایزدی مشاور مقام معظم رهبری و جانشین کل ستاد نیروهای مسلح داشتم. با توجه به این که من قبلاً در قرارگاه حمزه بودم و ایشان آن موقع فرمانده قرارگاه بودند، پیش او رفتم. ایشان زمینه را فراهم کرد. سردار کشکولی به شدت با قضیهی تخلیه موافق است، منتها واقعیت این است وقتی سپاه میگوید من با تخلیه موافقت میکنم، میپرسد تکلیف این بناهای [احداث شده] من چیست؟ تکلیف جایی که باید برویم چیست؟
ما سه چهار گزینه [به آنها] پیشنهاد کردیم که قبول نکردند، از جمله همین ساختمان استانداری. به سردار کشکولی گفتم که ساختمان کنونی استانداری را به شما میدهیم و ما جا داریم و از این جا بیرون میرویم. سردار کشکولی و همراهانش آمدند و به مدت یک هفته ساختمانهای استانداری را بررسی و نقشهبرداری کردند. نهایتاً به من گفت آقای بازوند این ساختمان استانداری کفاف کار ما را نمیدهد و جوابگوی نیاز ما نیست. گفت زمین جنب باغ کشاورزی [که متعلق به جهاد است] را که حدود 8 هکتار است را به ما بدهید. (اراضی روبهروی دریاچه کیو در امتداد بلواری که سپاه شهرستان خرمآباد قرار دارد)
برای این کار ما باید میرفتیم و وزیر جهاد را میدیدم و با او صحبت میکردیم. طبیعی بود که وزیر جهاد ممکن بود مخالفت کند.
دو مشکل را باید [در این زمینه] ما حل کنیم: یکی باید این زمین را بدهیم به سپاه؛ این زمین درست است زمین مناسبی است ولی بدانید وقتی نزدیک به 8 هکتار زمین تحویل سپاه میدهم، 6.7 هکتار زمین [در حریم قلعه] از سپاه میگیرم و زمینی که تحویل میگیریم از این زمین تحویلی سپاه حداقل 6 برابر ارزش افزوده بیشتری دارد. البته برای این موضوع نیازمند موافقت وزارت جهاد کشاورزی هستیم که پس از آن باید برود هیأت دولت و در آنجا هم تصویب شود تا این جابهجایی صورت بگیرد. برای این کار ما به آقای [محمود] حجتی [وزیر جهاد کشاورزی] نامه نوشتیم که وی نیز آن را ارجاع داده به هیأت امنای مرکز آموزش؛ آنها هم قرار است سفری به اینجا داشته باشند. من باید در جای دیگری در منطقه چنگایی به جهاد، زمین و 10 میلیارد تومان بدهم.
البته این پیشنهاد من است و آنها میگویند باید 50 میلیارد [تومان] بدهید. فعلاً در حال مذاکره هستیم. زمینی که ما از منابع طبیعی به آنها میدهیم یا خودشان میخرند و یک مقداری هم [در آنجا] دارند، من باید برای آنها آب و برق و گاز فراهم کنم و 10 میلیارد هم بدهم. البته همان طور که عرض کردم این پیشنهاد من است و آنها بیشتر میخواهند تا زمین جنب باغ کشاورزی را به سپاه بدهند.
سپاه هم پس از دریافت زمین جایگزین، تقاضا کرده که بابت بناهایی که داشته، ما یا برایشان بنا بسازیم و یا پولش را پرداخت کنیم، به همین خاطر من باید 40 میلیارد تومان هم به سپاه بدهم.
پس با این اوصاف، آزادسازی قلعه زمانبر است و امسال نیز محقق نخواهد شد؟
ما دنبالش هستیم، زمانبر هم هست، اما خواهش میکنم با این رویکرد نگاه کنید که من دارم یک مشکل 40 ساله را حل میکنم. یعنی اینجور نیست که چنین کاری را بشود یک شبه انجام داد. اگر شدنی بود که قبل از من هم میتوانستند این کار را انجام دهند.
پیشنهاد این 40 میلیارد تومان را به (رئیس جمهور) داده شده، آقای دکتر [اسحاق] جهانگیری (معاون اول رئیسجمهور) موافقت کرده، فقط کافی است آن را به هیأت دولت ببرم و مصوبش کنند تا این 40 میلیارد را به سپاه بدهیم و کار تمام شود. البته یک اختلافی با سپاه داریم. سپاه میگوید وقتی پول ما را دادید یک سال و نیم تا 2 سال فرصت میخواهم برای تخلیه، اما ما میگوییم نه، ظرف 3 ماه تخلیه کنند. در این مورد هنوز به جمعبندی نرسیدهایم و در حال مذاکره هستیم.
این یک بخش ماجرا است، یک طرف دیگر ارتش است که باید تخلیه کند. برای این قضیه، ما توافقی با ارتش کردهایم تا پادگان 07 به بیرون [شهر] برود. ارتش شرط تخلیه حریم قلعه را تعیین تکلیف پادگان 07 (واقع در خیابان انقلاب) گذاشته. پادگاه 07 مشکلاتی از نظر میراث فرهنگی دارد که [این مشکلات] رفته در شورای عالی شهرسازی و کار گیر کرده، گیرش هم این است که آنجا 7 اسطبل [تاریخی مربوط به دوران پهلوی اول] هست، میراث فرهنگی معتقد است که هر 7 اسطبل باید بماند، اما ارتش میگوید فقط یکی بماند، ما هم میگویم نه حرف این و نه آن، 4 تا بماند تا کار سریعتر آغاز شود.
ارتش تقاضای آزادسازی 07 از طریق مزایده و فروش آن را دارد تا بتواند هزینهی پادگان [در خارج از شهر] نماید.
پس هر کسی ممکن است 07 را بخرد؟
بله
بناهای تاریخی داخل 07 چه میشوند؟
بناها را توافق میکنیم که بمانند. در همین راستا چندی قبل دکتر [پیروز] حناچی معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی و دبیر شورای عالی شهرسازی، آقای [محمدحسین] طالبیان معاون سازمان میراث فرهنگی و معاون وزیر دفاع از پادگان دیدن کردند و در مورد این 7 و 4 یک مذاکره کردیم که باید نهایی شود. اگر توافق حاصل شود، ارتش نزدیک به 9 میلیارد تومان برای تخلیه [حریم قلعه] پول میخواهد. از این مبلغ 3 میلیارد را سازمان میراث فرهنگی تقبل کرده، مابقی را ما باید پرداخت کنیم. هر موقع به توافق برسیم، سریع ساختمانهای ارتش را [در باشگاه افسران] تخریب میکنیم.
سیاست کاری ما این است که [حریم] قلعه را آزاد کنیم. سپاه و ارتش هم موافق هستند. یک مقدار کار اداری دارد. طبیعی است کاری که 40 سال طول کشیده، توافقهایش نیز ممکن است 4 سال طول بکشد، ولی مطمئن باشید این از آن کارهایی است که من در این استان انجامش میدهم.
یکی از مباحثی که در دوران شما بسیار روی آن تأکید میشود، ارتباط با لرستانیها مقیم خارج از کشور است. ارتباط شما با آنها به کجا انجامید و تا کنون چه خیری از آنها به استان ما رسیده؟
اینها کسانی هستند که اگر چه از لرستان رفتهاند ما اینجا وطن آنهاست. بسیاری از آنها نیز علاقه دارند که به وطنشان برگردند. آدمهایی هستند که پول دارند و میتوانند بیایند اینجا سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال کنند.
فرقی که ما سکنهی مناطق زاگرسنشین و کوهستانی با سکنهی مناطق کویرنشین داریم در این است که ما خیلی انسانهای کمحوصلهای هستیم اما کویرنشینها خیلی آدمهای صبوری هستند. آنها به راحتی وقت میگذارند و بیش از 10 متر زیر زمین میروند و آب را بالا میآورند، ولی ما هیچوقت نمیآییم وقت بگذاریم و 5 متر زمین را بکنیم تا آب پیدا کنیم. گروهی لرستانی به هر دلیل خارج از کشور رفتهاند و بیش از 30 سال هم هست که رفتهاند، شما انتظار دارید من ظرف 5 دقیقه آنها را برگردانم؟
مسلماً نه! حال هدف شما برگشتن خودشان است یا پولشان؟
جفتشان! (با تأکید) این آدمها قرار است پولشان را اینجا بیاورند. آقای جایدری! چون من و تو پول نمیگذاریم، خیلی این حالت را نمیتوانیم درک کنیم، ولی اگر قرار بود 100 میلیارد تومن میآوردیم و در این استان میگذاشتیم، آن موقع ما هم متوجه میشدیم که باید خوب بررسی کنیم. این آقایان پیشنهاد دادند که اگر قرار است ما در لرستان کاری انجام دهیم اول باید جلسهای در دبی [امارات] با ما داشته باشید. به همین خاطر تعدادی از آمریکا، کانادا، هلند و دیگر نقاط اروپا [آنجا] آمده بودند.
چرا دبی را به عنوان محل این جلسه تعیین کردند؟ مگر لرستان چه عیبی داشت؟
این سؤُالی است که باید از خودشان بپرسید. من هم همین پیشنهاد را دادم، اما آنها گفتند که تمایل داریم فعلاً این جلسه در دبی برگزار شود. شاید میخواستند ما را بسنجند که آیا به خاطر آنها حاضریم این راه را طی کنیم؟ ما باید آنها را مطمئن کنیم سرمایهای که میآورند دچار مشکل نخواهد شد. آنها بهتر از من و شما جوّ خرمآباد را میدانند! آنها آدمهای توسعهگرایی هستند.
لرستان را لرستانیها باید آباد کنند. این تنگنظریهایی هم [که در این زمینه] وجود دارد جزء موانع توسعه است که به مرور زمان باید از بین برود. این تنگنظری ها 30 سال پیش در اصفهان بوده، 20 سال پیش در یزد و 15 سال پیش در مرکزی و حالا نوبت به ما رسیده؛ ما هم باید از این گردنهی تنگنظری عبور کنیم. هنوز هم به این سرمایهگذاران [لرستانی] خارج از کشور امیدوار هستم. شما (رسانهها) هم کمک کنید تا اینها بیایند و سرمایهگذاری کنند. مطمئن باشید آنها هم به اندازهی ما دلشان برای آبادانی این شهر و استان میسوزد و از وضعیت بیکاری اینجا هم ناراحت هستند.
راستی به جز “عبدالله الحی” سرمایهگذار عربتباری که برای مجتمع کشت و صنعت جذب کردهاید، آیا موفق شدهاید کس دیگری را هم جذب کنید؟
بله، چند نفر بروجردی هستند که دارند روی نیروگاه برق بروجرد کار میکنند. چند پیشنهاد به آنها دادهایم و دارند روی هتلها بررسی و مطالعه میکنند. یک آقایی به اسم “ساکی” هست دارد روی بحث بیمارستان خصوصی خرمآباد کار میکند.
بسیار خُب، سراغ مبحث دیگری بروم. آقای مهندس در برخی مناطق لرستان غذای اصلی مردم نان است. با توجه به افزایش مجدد قیمت نان، برخی از مردم نسبت به این موضوع معترض هستند. لرستانیها که از نظر درآمد و وضعیت اقتصادی با سکنهی استانهایی مثل تهران و اصفهان تفاوت فاحش دارند، چرا باید نان را همانند این استانها و با کیفیت بسیار نازلتری تهیه کنند؟
ما که جزیرهای جداگانه نیستیم! دولت یک مصوبهای در مورد افزایش قیمت نان برای کل کشور میدهد. یک افزایش 30 درصدی اعلام کرده که ما آن را اعمال کردهایم، یک افزایش 25 درصدی [هم پس از آن] گفته آزادپز باشند که آن هم انجام شده است. در استان ما 70 درصد مردم لواش استفاده میکنند.
پس فقیر هستند؟!
آره! واقعاً فقیر هستند، استانی که حداقل 15 سال رتبه اول بیکاری را در کشور داشته باشد، حتماً مردمش فقیر هستند. خوب است شما این سؤال را بپرسید از 721 میلیارد دلار پول فروش نفت در دولت گذشته، چقدر آوردهاند برای این آدمهای فقیر سرمایهگذاری کردهاند؟
چقدر؟
هیچی! اگر سندی هست بیاورید. همان منتقدینی که الآن نقد میکنند، بروند یک کاغذ بیاورند که نشان دهد زمان آقای احمدینژاد نسبت به این موضوع نقدی و اعتراضی داشتهاند.
شما اطلاع از جای دیگری دارید که از این پول برای آنها هزینه شده باشد؟
بله، اراک. میدانم برای طرح توسعهاش از همین محل حداقل 15 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری شده است. اگر کسی اطلاع دارد بیاید به این آدمهای فقیر بگوید این پول را کجا سرمایهگذاری کردهاند؟ یک دلارش را بیایند بگویند که در فلان پروژه سرمایهگذاری شده.
به نظرتان مسوولان استان ما کمکاری کردهاند یا دولتمردان وقت؟
هر دو تا! اولین بار من رفتم آنالیز کردم که سرانه درآمد مردم لرستان از میانگین سرانه درآمد کشور پایینتر است. سپردهگذاری این مردم رتبه 28 را بین استانهای کشور دارد، وقتی سپردهگذاری پایین است یعنی درآمد ندارند که در بانک سپرده بگذارند. این مشکلات را اولین بار خود من گفتم. معوقات بانکی [لرستان] 980 میلیارد تومان است و مردم این مبلغ را نمیتوانند به بانکها پس بدهند.
شاخص دیگری به شما بدهم. حدود 250 هزار تومان در ماه شاخص سرانه درآمدی شهرداریها در کشور است، اما در استان لرستان 90 هزار تومان است! یعنی شما به دلیل این که فقیر هستی، نمیتوانی به شهرداری بابت خدماتی که به شما میدهد پول پرداخت کنی!
خب، به دلیل ضیق وقت، ناچارم در این مورد نیز تا همینجا اکتفا کنم! سراغ موضوع دیگری برویم. آقای مهندس یکی از مشکلات استان ما این است زمانی که برای یک شهر هزینهای میشود، شهر دیگر صدایش درمیآید و خواهان سهم بیشتری برای خود میشود و زمانی که برای آن شهر هزینه میشود، شهر دیگر مدعی میشود که حق آنها در بودجهی استان خورده شده است. در این زمینه شفافسازی میکنید که اصلاً چنین چیزی امکان دارد که بودجهی شهری را به شهر دیگر اختصاص دهند؟
این اعتراضی که جنابعالی به آن اشاره میکنید هنوز به گوش من نرسیده و هنوز کسی روی این قضیه اعتراض نکرده است. ما بودجه را بر اساس شاخص توزیع میکنیم و هر چیز که شاخص تعیین کند، بر آن اساس تقسیم بودجه صورت میگیرد. ضمن این که این کار (اختصاص بودجهی جایی به جای دیگر) تا کنون انجام نشده است، ما نیز تحت هیچ شرایطی حق یک شهرستان را به شهرستان دیگر نمیدهیم. البته در بحث سرمایهگذاری ممکن است این اتفاق بیافتد به این دلیل که دست ما نیست و سرمایهگذار خودش تشخیص میدهد و مایل است در فلانجا و فلان شهرستان سرمایهگذاری کند. ممکن است جاذبهی گردشگری یا بازار فروش آن شهر را بیشتر بپسندند. سرمایهگذار هم برای انتخاب مختار است و سرمایه نیز جریان سیالی است که تابع استاندار و دولت و مجلس نیست و جای خودش را میتواند پیدا کند.
منبع: یافته
