به گزارش سلام دلفان، به مناسبت 11 شعبان، روز جوان، تصمیم گرفتیم مصاحبه ای هرچند مختصر با آقای علی مهری جوان نخبه و موفق دلفانی داشته باشیم. به همین خاطر از ایشان دعوت کردیم گفتگویی با ما داشته باشد.
لطفا خودتان رو به صورت کامل معرفی نمایید؟
به نام حضرت حق؛
در ابتدای کلام، عرض سلام و ادب خاضعانه دارم به محضر مخاطبان بزرگوار و فرهیخته ی سلام دلفانی در اقصی نقاط ایران اسلامی، و زاد روز نازدانه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، اولین شهید بنی هاشمی عاشورای حسینی، رو به یکایک دوستان عزیز و بویژه جوانان برومند این مرز و بوم تبریک و شادباش عرض می کنم. بسیار خرسند و شکرگزارم که فرصتی دست داده تا چند دقیقه ای را در محضر شما همشهریان عزیز باشم، و امیدوارم به فضل الهی صحبت مفید و مثمر ثمری با هم داشته باشیم. البته از آنجایی که احتمال می دهم سوالات زیادی از بنده، بویژه در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی شهرستان و موضوع بحث برانگیز ارائه لیست در انتخابات شورای گذشته خواهید پرسید، پیشنهاد می دهم که در صورت امکان، این مصاحبه در دو بخش مجزا به مخاطبان محترم عرضه شود، که از طولانی شدن بحث و احیانا آزرده خاطر شدن این عزیزان جلوگیری به عمل آید.
بنده حقیر، علی مهری تونابی، متولد 1366در روستای گردکانه تونابی، از روستاهای مجاور امامزادگان ابراهیم (بابا بزرگ) و پیرمحمد (علیهماالسلام) هستم. بنده ساکن شهرستان دلفان، متاهل و دارای یک فرزند یک ساله هستم و چند سالی است که موقتا و صرفا جهت گذراندن دوران نسبتا طولانی تحصیل به همراه خانواده در استان اصفهان زندگی می کنم. به تاسی از سفارش کهن “جنگ اول به از صلح آخر”، به صراحت اقرار می کنم که در مقایسه با بسیاری از جوانان حقیقتا شایسته و تراز اول دلفانی، بنده به هیچ عنوان خود را یک جوان موفق تصور نمی کنم؛ چراکه تا مرز موفقیت و رسیدن به اهداف بلندی که برای خود ترسیم کرده ام هنوز فاصله فراوانی دارم، و این نظر لطف و عنایت شما بوده است که بنده را به عنوان یک جوان دلفانی موفق دعوت به مصاحبه کرده اید.
از رشته خود، دانشگاهی که درس خوانده اید و کنکور بگوئید ؟
بنده به عنوان عضو کوچکی از فعالان فرهنگی و سیاسی شهرستان دلفان، هم اکنون به لطف خدا، در کنار فیض عظیم طلبگی و اشتغال به تحصیل در حوزه علمیه، دانشجوی سال دوم دکترای فیزیک اتمی و مولکولی، در زمینه لیزر در دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان هسنم. مدرک کارشناسی را از دانشگاه تبریز، در رشته مهندسی اپتیک و لیزر، و کارشناسی ارشد را از دانشگاه صنعتی مالک اشتر، در رشته مهندسی الکترواپتیک گرایش لیزر اخذ کرده ام. پذیرش دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد بنده از طریق کنکور سراسری و راهیابی به دوره دکتری بنده، از طریق جذب استعدادهای درخشان و به واسطه کسب رتبه ممتاز در دانشگاه و با شرط معدل بوده است. [2]
از تحصیل در حوزه و چگونگی ورود شما به حوزه بگوئید؟
از همان دوران تحصیل در دبیرستان نمونه دولتی دانشگاه لرستان (شهرستان خرم آباد)، بنده علاقه بسیار زیادی به ورود به حوزه علمیه و تحصیل علوم دینی نیز داشتم، اما متاسفانه بنا به دلایل مختلف توفیق این امر برایم میسر نمی شد. پس از ورود به دانشگاه نه تنها این میل و رغبت نسبت به تحصیل علوم دینی در بنده کم رنگ نشد بلکه قوت بیشتری نیز گرفت. با توجه به استعدادی که در خود می دیدم، هدفم تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه و تلاش در هر دو عرصه بود، اما علی رغم پیگیری های فراوان، تا پایان دوران کارشناسی ارشد، اجازه این مهم به بنده داده نشد. تا اینکه به لطف خداوند منان، پس از پذیرش در مقطع دکتری با تلاش بسیار زیاد و به سفارش چند تن از اساتید بزرگوار حوزه که از دوستانم بودند، مجوز تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه را گرفتم و چند وقت است که به افتخار طلبگی و فراگیری علوم حوزوی نائل شده ام.
نظر شما در مورد تحصیل همزمان در حوزه و دانشگاه و تفاوت نظام آموزشی دانشگاه و حوزه؟
با توجه به حقانیت دین مبین اسلام و انطباق کامل آن با علوم ساری و جاری در طبیعت و گستره زندگی ما مخلوقات، بنده علاقه بسیار زیادی به پیوند دادن مسائل دینی و آموزه های قرآنی و روایی با علوم طبیعی، از جمله فیزیک، شیمی و ریاضیات دارم و از دیرباز به فکر تاسیس مرکزی با محوریت مطالعه بر روی این پیوندها که همگی ممتاز و برتر بودن دین حقه اسلام را به اثبات می رسانند بوده و هستم. برای بنده لذت بخش است که ببینم یک استاد فیزیک که تخصصش در زمینه مهندسی اپتیک و لیزر است، با لباس مقدس طلبگی در دانشگاه و آزمایشگاه محل کارش حاضر می شود و به توسعه علم در کشورش کمک کند. به نظر من علوم دینی نه تنها منافاتی با علوم طبیعی و انواع مهندسی های مختلف ندارد، بلکه به یادگیری و پیشرفت در آن کمک بسیار زیادی می کند. به امید روزی که با کمک دوستان هم فکر خود بتوانیم این چنین مرکزی را در شهرستان دلفان تاسیس کنیم، امری که به هیچ وجه دور از دسترس نیست.
بنده همواره و با تمام توان کوشیده ام که به مقابله با این تصور واهی که بچه مذهبی ها و اهالی مسجد و هیئت و پایگاه میانه چندانی با علم آموزی و موفقیت تحصیلی و نخبه علمی بودن ندارند مقابله کنم و خلاف آن را به اثبات برسانم. بنده از همان ابتدای دوران ابتدایی، در عین حال که هرگز میانه خود را با مسجد و هیئت و پایگاه مخدوش نمی کردم، بارها و بارها در المپیادهای علمی و ورزشی گوناگون همانند المپادهای ریاضی، علوم آزمایشگاهی، زبان خارجه، حرفه و فن، شعر و ادبیات، فوتبال و … در سطح شهرستان و بعضا استان، بدون رقیب یکه تازی می کردم و بدون شک، اگر شرایط نابه سامان شهرستان و فقر شدید امکانات آموزشی و آزمایشگاهی در آن زمان گریبان گیر من نمی شد به راحتی توانایی کسب عناوین برجسته کشوری را نیز داشتم. دردها و خاطرات تلخی که از کمبود امکانات آموزشی آن روزهای شهرستان در ذهن بنده مانده است، سال هاست که مرا به تلاش جدی و موثر برای مبارزه با این کمبودها واداشته و به فضل الهی با مقدماتی که فراهم آورده ام، با کمک دوستان دغدغه مند خود ، در سال های آتی اقدامات مثمر ثمری در این زمینه انجام خواهیم داد.
متاسفانه تصور عمومی بر این است که طلاب حوزه های علمیه کار علمی نمی کنند و مدام مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی (رحمه الله علیه) را مرور می کنند و چیزهایی که می خوانند صرفا دعا و نیایش است و ربطی به علم و دانش ندارد، و علم فقط آن چیزی است که در دانشگاه تدریس می شود. بنده به عنوان کسی که در حال گذراندن آخرین مقطع دانشگاهی هستم، به صراحت تاکید می کنم که این تصور تنها و تنها از سر ناآگاهی و جهل نسبت به دروس حوزوی شکل گرفته و به هیچ عنوان تصور درستی نیست. منصفانه تر که قضاوت کنیم، عملکرد نادرست برخی از طلاب بزرگوار، و جدی نگرفتن مقوله درس و بحث از سوی ایشان در شکل گیری این باور عمومی در میان جوانان ما تاثیر فراوانی داشته است؛ باور غلطی که یکایک ما در اصلاح آن مسئولیت داریم.
سربسته اشاره می کنم که، حوزه و دانشگاه ماهیتا و بویژه از منظر نظام آموزشی تفاوت های زیادی با هم دارند، اما متاسفانه چند سالی است که با توجه به پررنگ شدن عنصر مدرک و میل فراوان تحصیل کنندگان در هر دو عرصه به مدرگ گرایی و پیمودن دوره های تحصیلی مختلف، نظام آموزشی حوزه از مسیر تعریف شده ابتدایی خود انحرافاتی پیدا کرده و روز به روز به نظام آموزشی حاکم بر دانشگاه نزدیک تر می شود، در حالی که این نظام آموزشی با اهداف غایی طلبگی سازگاری چندانی ندارد.
دردوران تحصیل و پس ازآن، چه مقدار وقت خود را به امورفرهنگی و مذهبی اختصاص می دادید؟ آیا این فعالیت به روند تحصیل شما آسیب نمی رساند؟
بنده اصولا میانه چندانی با انسان های تک بعدی و صرفا یک منظوره ندارم. به نظرم خداوند متعال به هرکدام از ما انسان ها استعدادهای سرشاری در زمینه های مختلف عطا کرده است که با قدری تلاش و پشتکار می توانیم استعدادهای مختلف خود را شناسایی و تقویت کنیم و از به کار بستن آن ها در زندگی خود لذت ببریم. چه ایرادی دارد که یک شخص هم اهل علم آموزی و مطالعه و تدریس باشد و هم اهل ورزش و تفریح و مثلا پیگیری لیگ جهانی والیبال و لیگ برتر فوتبال و …؟، هم به کار هنری مشغول باشد و مثلا اهل تماشا یا نقد فیلم باشد و هم تجارت و خرید و فروش کالا بکند و برای عده ای شغل ایجاد کند؟! درست است که عمر آدمی برای تجربه همه چیز و یادگیری همه علوم و دانش ها قطعا کفایت نمی کند، اما این موضوع بهانه ای برای دور ماندن از بسیاری از لذت ها و تجربه های البته مشروع و مفید نمی تواند باشد. وقتی از شدت سنگینی درس هایمان خسته و آزرده شده ایم و رمقی برایمان نمانده، چه لذتی بالاتر از مثلا یک ساعت فوتسال سفت و محکم با کسانی که همیشه با آن ها کری داریم و از بردنشان لذت می بریم می تواند حال ما را خوب کند؟! طبیعتا اینگونه فعالیت ها در فرع اهداف و وظایف اصلی و اساسی ما قرار می گیرند و اگر به موقع و به اندازه صورت بگیرند نه تنها به پیشبرد آن اهداف اصلی لطمه نمی زنند بلکه نیرو و توان ما برای رسیدن به آن اهداف را افزایش می دهند.
بنده همواره به سبب احساس تکلیفی که می کردم، عضو ثابت فعالیت های فرهنگی، سیاسی، مذهبی و حتی ورزشی در دانشگاه های محل تحصیلم بوده ام و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرده ام. بنده قطعا بارها بدلیل تخصیص زمان زیاد در برهه های زمانی ویژه، متحمل لطمات فراوان تحصیلی شده ام ولی مگر می شود خود را یک فرد انقلابی موثر دانست ولی مثلا در زمان انتخابات مجلس به بهانه درس و دانشگاه بی تفاوت نشست و صرفا به درس و دانشگاه پرداخت؟ هر کدام از ما یقینا در مورد آن چه در اطرافمان می گذرد مسئولیت هایی داریم که می بایست قدری از زمان با ارزش خود را به آن ها اختصاص بدهیم و نسبت به آن ها بی تفاوت نباشیم. هنر بزرگ ما مدیریت زمان و فراهم آوردن امکان رسیدن به همه اهداف و وظایف بزرگ و کوچکمان است و بچه مذهبی ها در این امر می بایست میان دار و پیش قراول باشند.
بنده از دیرباز علاقه بسیار زیادی به ورزش و پیگیری مجدانه آن داشته ام و علاوه بر کسب عناوین ریز و درشت فوتبالی و فوتسالی مختلف، از جمله قهرمانی های مختلف در رقابت های استانی و منطقه ای و دانشگاهی، هم اکنون به عنوان مربی فوتسال در دانشگاه مالک اشتر اصفهان در حال فعالیت هستم. تلاش هایی هرچند جزیی و مقطعی هم در زمینه مسائل هنری و بویژه فیلم نامه نویسی حرفه ای و مجری گری برنامه های علمی، فرهنگی و مذهبی داشته ام که متاسفانه بدلیل مشغله بسیار زیاد، چند صباحی است که مجبور به فاصله گرفتن از این حیطه شده ام. در کنار تمام این فعالیت های بعضا ضد و نقیض و باهم ناخوانا، هرگز فراموش نمی کنم که رسالت اصلی من به کار بستن آموخته های اندک حوزوی و دانشگاهی خود در توسعه عمران و آبادانی و گسترش فرهنگ عمومی شهرستان محل اقامتم است؛ سرزمینی که با وجود تمام نابه سامانی هایی که دارد، نابه سامانی هایی که عمدتا خود ما بر پیکره آن تحمیل کرده ایم، عاشقانه دوستش دارم و به زیستن در دامان سخاوتمندش افتخار می کنم.
چه کسانی شما را در موفقیتهایتان مورد حمایت قرار دادند؟
از دعای خیر پدر و مادر و تلاش اساتید و دوستان و اطرافیان که بگذریم، بنده بزرگ شده یک خانواده نسبتا کم درآمد و با سطح سواد حداقلی هستم، ولی همانند خیل عظیم همشهریان عزیزم، به لطف خدا از یک سفره ساده فراهم آمده از روزی حلال ناشی از زحمت طاقت فرسای کارگری پدر بزرگوارم ارتزاق کرده ام، و اگر تا به حال به خواست خداوند متعال، توفیقی شامل حالم شده است، در وهله اول آن را مرهون این قضیه می دانم. همسر عزیز و مهربانم نیز که در همان ابتدای دوران کارشناسی، و در حالی که صرفا یک دانشجوی ساده و فاقد هرگونه درآمد و موقعیت اجتماعی ویژه ای بودم به بنده اعتماد کرد و به زندگی مشترک با حقیر رضایت داد، بدون شک از تاثیرگذارترین افراد در موفقیت های ناچیزم بوده است. کسی که همواره موقعیت بنده را درک کرد، هرگز چیزی فراتر از توانم از من درخواست نکرد، مرا به زحمت نینداخت و این امکان را برایم فراهم کرد که با آسودگی و طیب خاطر به تحصیل علم بپردازم.
اگر بتوان همسری مناسب و در شان اخلاق و منش و خواسته های خود پیدا کرد، که دیگران نشان داده اند می شود، خیلی زودتر و راحت تر از آنچه فکرش را می کنیم می توانیم به اهداف مد نظرمان دست پیدا کنیم، این یک سنت دیرینه است که خیلی ها آن را به اثبات رسانده اند.
