به گزارش سلام دلفان، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی آل کاظمی، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ فرج الله کاظمی موموندی، موسس حوزه علیمه جعفریه پاکدشت، نماینده دوره های اول و پنجم مجلس شورای اسلامی، محقق و پژوهشگر برجسته حوزوی، و از علمای استان لرستان، صبح امروز در سن 69 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به دیار ابدی شتافت.
اطلاعات تکمیلی متعاقبا از طریق همین پایگاه خبری اعلام خواهد شد.
هیئت تحریریه سلام دلفان مصیبت وارده را به مردم شریف دلفان و بیت معظم له تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهان است .
بخشی از زندگینامه حجتالاسلام والمسلمین شیخ علی آلكاظمی


تنظیم و امضاء گرفتن و چاپ بیانیههای فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم
۱- تهیه و تنظیم بیانیههای فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم و گرفتن امضاء و چاپ و تکثیر آنها که بسیاری از این بیانیهها در کتاب بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی(ره) تألیف سید حمید روحانی چاپ شده است و امضای (علی کاظمی) در صفحات «۸۷۶,۸۸۴,۸۸۸,۹۰۲» این بیانیهها وجود دارد.
وی در روزهای آغاز نهضت, خدمت امام خمینی(ره) میرسند و امام از ایشان میخواهند که از علمای شهرستانها بخواهید تا از نهضت اسلامی اعلام پشتیبانی کنند.
بدنبال این رهنمود به کرمانشاه, رفته جریان نهضت اسلامی امام را برای مرحوم آیتالله والد خود تشریح میکند و اظهار میدارد, امام از علمای بلاد استمداد کرده حمایت و اعلام پشتیبانی خواستهاند, مرحوم آیتالله کاظمی که تازگی از بیمارستان به منزل آمده کسالت قلبی داشتند و بستگانش هر نوع خبر ناراحت کنندهای از حوادث قم را از ایشان پنهان کردهاند.
با شنیدن حوادث قم و آغاز نهضت اسلامی آهی از نهاد برکشیده و گفت: حیف که من در این شرائط و کسالت بسر میبرم, قلم و کاغذ خواست و متن تلگرافی مبنی بر اعلام حمایت از نهضت اسلامی و محکومیت رژیم و اعلام حمایت عشایر لرستان از مراجع تقلید قم و نهضت اسلامی تهیه و امضاء نمودند.
دونامه برای سران عشایر سلسله و دلفان نوشته و از آنان خواستند به پیام امام پاسخ داده و حمایت خود را از ایشان و نهضت اسلامی اعلام نمایند, حجتالاسلاموالمسلمین آلکاظمی متن نامه امام به سران عشایر را از شهرستان نورآباد مخابره و متن آنرا در خرمآباد در چاپخانه دانش مخفیانه چاپ و در خرمآباد و قم و شهرستانها منتشر مینمایند.
«نهضت دو ماهه تألیف استاد علی دوانی»
تهیه و تکثیر اعلامیه فضلای کرمانشاه و لرستان
تهیه و تنظیم و چاپ و تکثیر اعلامیههای فضلای کرمانشاهی و خرمآبادی مقیم حوزه علمیه قم در حمایت از امام خمینی(ره) که به امضای وی و دیگر فضلاء و طلاب رسیده است «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره) ص۸۰۵».
تنظیم و امضاء گرفتن اعلامیه علماء کرمانشاه:
تهیه متن بیانیه اعلام پشتیبانی علمای اعلام کرمانشاه «بررسی تحلیل از نهضت امام خمینی(ره) صفحه ۳۸۲».
تکثیر نوار و چاپ و نشر بیانات و اعلامیههای امام:
چاپ سخنرانیها و اعلامیههای امام خمینی(ره) و تکثیر و نشر آن در قم و تهران و دیگر شهرستانها از طریق طلاب شهرستانی مقیم حوزه علمیه قم, به خصوص در مناسبتهای تبلیغی ماه مبارک رمضان و محرم و صفر.
چاپ و تکثیر تراکتها در حجره:
۶- چاپ و تکثیر تراکتها و شعارها و گزیدههائی از بیانات امام خمینی(ره) در حجره مدرسه فیضیه به وسیله شیشه و مرکب و استنسیل دستی و پخش آن در جلسات فیضیه و مسجد اعظم و غیره.
فعالیت در ماهنامه بعثت
تهیه اخبار و گزارشهای نهضت و درج و چاپ و تکثیر آن در ماهنامه بعثت با همکاری آیتالله هاشمی رفسنجانی, مرحوم حجتالاسلام علی حجتی کرمانی, حجتالاسلام دعائی, حجتالاسلام سید جعفر شبیری زنجانی, حجتالاسلام شیخ رضا شریفی گرگانی و حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی از دیگر فعالیتهای این روحانی مبارز است که در کتاب بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی(ره) ص۶۲۳ به آن اشاره شده است.
ابلاغ پیام امام به مراجع تقلید در عراق:
از دیگر فعالیتهای مبارزاتی وی سفر به عراق, از مرز قصرشیرین, به صورت قاچاق در سال ۱۳۴۱ به منظور زیارت اربعین و شرکت در مراسم سالگرد مرحوم والد خود بود که مأموریت رساندن سه نامه از طرف امام خمینی(ره) به مراجع تقلید حوزه علمیه نجف اشرف و کربلای معلی به منظور جلب همکاری آنان و ابلاغ پیام امام(ره) به مرحوم آیتالله سید محسن حکیم, مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم خوئی, مرحوم آیتالله سید محمد شیرازی را برعهده داشت که در آن سفر اخبار نهضت اسلامی ایران به رهبری امام را با همکاری طلاب کربلائی در مطبوعات عراق و منعکس و به دیگر کشورهای اسلامی سرایت داد.
بازگشت از مأموریت عراق و توقیف و بازجوئی:
سال ۱۳۴۱ پس از انجام رسالت و مأموریتی که امام به وی محول کرده بودند از طریق مرز آبی آبادان و با عبور از شطالعرب, وارد روستای قصوره و سپس شهر آبادان شد که در بین راه توسط مأمورین ژاندارمری آبادان مورد سوء ظن قرار گرفته مورد بازجوئی قرار گرفت و سپس از مشکلات فراوان وارد آبادان شده.
در شهربانی و ساواک قم:
استاد آلکاظمی در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی پس از حادثه ۱۵خرداد و باز داشت امام(ره) به علت اقدام به چاپ اعلامیه مجلس دعای توسل از طریق اطلاعات شهربانی قم بازداشت شده, پس از چند بار بازجوئی بوسیله رئیس اطلاعات وقت قم سپس از تشکیل پرونده به ساواک قم اعزام و از آنجا همراه مأمورین ساواک به ساواک تهران معرفی شد پس از چند شبانه روز بازداشت محکوم به اقامت اجباری در تهران تحت نظر ساواک قرار میگیرد, که نام وی جزء بازداشت شدگان این ایام در کتاب نهضت تحلیلی امام آمده است: «صفحه ۸۴۲ ج۱ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)».
برهم زدن مجلس نیایش برای رفع خطر از شاه
در سال ۱۳۴۲به مناسبت ۱۵ بهمن سالروز رفع خطر از شاه در بیشتر مساجد و محلات کرمانشاه مجالسی برگزار شد, از جمله از طرف کلانتری بخش ۶ اعلامیهای چاپ میکنند که از طرف اهالی مسجد ناصری به منظور رفع خطر از علیحضرت! مجلس نیایشی برگزار میشود, دعوتنامه برای استاندار و تمام مقامات استان ارسال شده بود.
حجتالاسلام آلکاظمی برای اقامه نماز ظهر وارد مسجد شد و با تعداد بسیاری میزو صندلی در گوشه مسجد مواجه شد, از خادم پرسید: مجلس ختمی هست؟ خادم گفت: نماز بخوان بعد از نماز خواهم گفت: خادم مسجد بعد از نماز اظهار داشت: شما کار نداشته باشید برای سلامتی شاه میخواهند مجلس بگیرند, اگر مخالفت کنید خطر است, وقتی متن اعلامیهها را خواند نوشته شده بود این مجلس از طرف اهالی مسجد ناصری بر پا میشود, به رئیس کلانتری گفت: شما چرا از طرف اهالی مسجد ناصری اعلامیهای دادهاید؟ اعلام میکردید از طرف کلانتری مجلس گرفته میشود, آنهم نه در مسجد بلکه در همان مکان کلانتری.
رئیس کلانتری گفت: دستور رئیس شهربانی است, به صلاح شما هم نیست اعتراض کنید, وی بلافاصله به شهربانی رفته مخالفت خود را با برپائی این مجلس اعلام میکند, رئیس شهربانی میگوید: دولت قدرت دارد و ما این مجلس را حتی با مخالفت شما خواهیم گرفت, وی اظهار میدارد پس اول مرا زندان کنید بعد مجلس بگیرند و گرنه من در جلسه پشت بلندگو اعلام خواهم کرد که: این مجلس ربطی به مردم نداشته و رئیس شهربانی آنرا برپا کرده است, رئیس شهربانی دید زندان کردن وی هم مسئله ساز خواهد شد, با عصبانیت به رئیس کلانتری تلفن کرد و گفت: چرا در این مسجد نیایش گرفتند فورا صندلیها را ببرید جای دیگر, این شیخ خیلی ناراحت است!
پس از این موفقیت آلکاظمی پلههای شهربانی را دو تا دو تا به سرعت پائین آمد و به مؤمنین مسجد و خادم مژده برهم زدن مجلس را داد و همگی دست به دست هم داده فورا صندلیها را بیرون مسجد ریختند و یک قفل بزرگ هم از بیرون روی مسجد زدند و هر کس سراغ کار خودش رفت.
در زندان شهربانی کرمانشاه:
سال ۱۳۴۲ پس از قائله کاپیتولاسیون و تبعید امام(ره) وی بدلیل امضاء و چاپ و پخش اعلامیه شدید اللحن طلاب و فضلای خرمآبادی مقیم حوزه علمیه قم در کرمانشاه بازداشت شده پس از بازجوئی مفصل در ساواک این شهر به دادگاه ارتش تحویل داده شد, از آنجا پس از صدور قرار بازداشت به زندان شهربانی کرمانشاه برده میشوند که پس از دو ماه و نیم زندان آزاد میشود, در این زندان با ارشاد زندانیان موجب تحولاتی شده, زندانیها به حمایت از امام با مخالفین امام درگیر و حوادث جالبی اتفاق میافتد.
در شهربانی و ساواک کرمانشاه:
در سال ۱۳۴۵ پس از ایراد یک سخنرانی تند در مسجد ناصری کرمانشاه و بیان مفاسد رژیم ستم شاهی و انتقاد از رشوهخواری کلانتری و مأمورین شهربانی, توسط مأمورین با دستبند به ساواک این شهرستان اعزام و پس از بازجوئی و پارهای تذکرات و تهدیدات رئیس ساواک به دلیل اختلافاتی که در آن برهه از زمان با شهربانی اظهار میدارد: میگوید قبول داریم شهربانی آلوده است و این پدر سوختهها آبروی اعلیحضرت! را میبرند و به خیالشان من نوکر پدرشان هستم, شما قول بده دیگر از این سخنرانیها نکنی و بفرست یک نفر کاسب ضامن بیاید تا تو را با قید ضمانت آزاد کنیم.
دیدار امام در تبعیدگاه عراق و توقیف و بازجوئی در ساواک قصرشیرین به هنگام بازگشت:
سال ۱۳۴۴ که امام خمینی(ره) از ترکیه به عراق تبعید شد به منظور زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام از طریق مرز خسروی به صورت قاچاق, شبانه و پس از برخورد با یک گروه سارق مسلح در نوار مرزی و فرار از چنگ آنان وارد عراق شده چند ماهی توفیق زیارت ائمه اطهار(ع) و دیدار امام(ره) و شرکت در کلاسهای درس ایشان و اقامه نماز جماعت پشت سر ایشان در پشت بام مدرسه مرحوم آیتالله بروجردی را یافت, با گرفتن برگ عبور از سفارت ایران تحت الحفظ وارد مرز خسروی شده وی را تحویل ساواک قصر شیرین میدهند, که پس از یک بازجوئی مفصل و انگشت نگاری و گرفتن عکس و مشخصات و بازجوئی مفصل که باشد منظوری عراق رفته؟ و چه رابطهای با امام داشتهای؟ با ارائه اسم و مشخصات و نشانی جعلی از این معرکه نیز جان سالم به در برده آزاد میشود.
افشاءگری مفاسد رژیم در آبدانان ایلام:
ایام عاشورای حسینی بود, یکی از بستگان آلکاظمی که خود روحانی و امام جماعت در آبدانان بود ایشان را برای برگزاری مراسم محرم و ایراد سخنرانی دعوت میکند, در این بخش از شهرستان ایلام سرهنگ کبیری به عنوان نماینده تحمیلی و کاندیدای دربار به مجلس شورا رفته همه جا وابستگان خود را به عنوان شهردار و بخشدار گماشته بود, از جمله در آبدانان کسی را شهردار کرده بود که با دلگرمی و حمایت وکیل درباری هر چه بودجه برای عمران و آبادانی آمده بود را حیف و میل کرده بود به طوری که مردم از دست او به شدت عصبانی بودند و لذا آلکاظمی سخنرانیهائی را در رابطه با اهمیت حفظ بیت المال و دقتهای امام علی(ع) در امر بیت المال ایراد میکرد و از حیف و میل بودجههای عمرانی به شدت انتقاد میکرد, سرانجام باز هم به مناسبت رفع خطر از ذات مملوکانه! بهانهای برای برپائی یک جلسه نیایش بدست شهردار و ژاندارمری آبدانان فراهم شد و شب ۱۱ محرم بود که در مسجد اعلام کردند فردا به مناسبت خطر از ذات مبارک! مجلس نیایشی برقرار است و حاج آقا کاظمی هم سخنرانی خواهند داشت, که یا ایشان مجبور به سخنرانی میشود که هدف آنها همین بود و یا ایشان از سخنرانی خودداری میکند که در این صورت بازداشت او حتمی خواهد بود, در چنین شرایطی در منزل مرحوم حجتالاسلام غضنفری میزبان تصمیم بر فرار شبانه از طریق کبیر کوه گرفته شد.
فردا در مسجد جلسه برگزار شد, شهردار و روسای ادارات حضور به هم رسانده, منتظر آمدن حاج آقا کاظمی شدند, حاجآقا دیر آمد فوراً دو نفر ژاندار میفرستند که حاج آقا را به اجبار به مسجد بیاورند, مأمورین که به منزل میزبان میروند, میزبان میگوید چون جلسات حاج آقا تمام شده بود, عجله داشتند و دیشب حرکت کردند و به طرف قم رفتند.
انتهای پیام /
