به گزارش سلام دلفان، این روزها برگزاری مراسم جشن عروسی، با توجه به نزدیک شدن ماه محرم به اوج خود رسیده است ، مراسمی که زمانی نماد ، فرهنگ عامیانه قوم لک بود ، پا به پای تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه ، متحول شده و به سمت مدرنیته شدن پیش رفته است .
روزگاری نه چندان دور ، که آوای دُهُل و نوای سُرنا و هم خوانی مردان و زنان با اشعاری در وصف حال داماد و عروس که به طور سنتی روایتگر سرور و شادی مراسم عروسی بود ؛ اینک همزمان با دیجیتاله شدن سایر ابزارها و امکانات زندگی ، جای خود را به ابزارهایی دیجیتاله سپرده اند و نواهای متناسب با این ابزارهای جدید برگرفته از فرهنگی می باشد که صد درصد وارداتی و مربوط به قوم کُرد می باشد .
مطربانی که نوازندگی و خوانندگی با ابزارهای سنتی خود، حرفه وشغل تخصصی آنها محسوب می شد ، جای خود را به خوانندگانی دادند که علاوه بر زیر پا گذاشتن عرف سنتی جامعه و شکستن انحصار آن ازاین گروه که راه امرار معاش آنان بود ، عیش و عشرتشان را به حسرتی اندوه بار بر دل آنان تبدیل کردند ، حال دیگر مطرب شدن در عرف جامعه که روزگاری عار و ننگ محسوب می شد ، نه تنها مورد سرزنش و نکوهش قرار نمی گیرد بلکه نوعی تفاخر و هنر محسوب می شود که این فخر و هنرمندی نصیب کسانی می شود که اندک خمیر مایه ای از استعداد خوانندگی و نوازندگی را داشته باشند و دوختن لباس هنرمندی برقامت این مطربان نوظهور ، درواقع سرپوشی برای همان نوع نگاهی است که هنوزبیشتر مردم این گونه کارها را نوعی کسر شأن وهنجار شکنی تلقی می کنند.
حضور زنان در این مراسم با سربندهای سنتی و پوشش های بلند زنانه با حرکات موزون دو پا و سه پا و سنگین سماع که نمایش جلوه های ویژه و منحصر به فرد ، این مراسم بود درواقع بخشی از آداب و رسوم و فرهنگ دیرینه ی قوم لک بود که از ایران باستان به یاد گار مانده بود . این حضور هیچگاه صحنه ی نمایش ها و جلوه هایی که به قول امروزی ها «خفن» نامیده می شود نبود و مردان و زنان ضمن حفظ وقار و متانت خود ، رفتارهای جلف ، پوشش نامناسب ، و سبک سری را از خود بروز نمی دادند .
در هیاهوی این هویت فرهنگی وارداتی ، آنچه که بیش از جشن وشادی چشم ها را می نوازد ، زینت و زیور و انواع آرایش های غلیظی است ، که بستر مناسبی را برای نگاههای حرام و هوس باز در پوشش جشن و شادی فراهم می کند ، و متاسفانه عده ای تحت تأپیر جو روانی به وجود آمده ، و احساسات زود گذر ، گوهر وجود خود را در برابر نگاههای هرزه و آلوده به حراج می گذارند ، این احساسات آنقدر هیجانی و قدرتمند است که حتی غیرت مردان را نیز به صلیب می کشد و در برابر این آشفته بازار که جارچیان آن زنان و خواهران و مادران می باشند دم بر نمی آورند ، چرا که اگر کلامی حتی از سر تعصب مردا نگی نه ازسر تعصب دینی و مذهبی ، بر زبان آرند یا متهم به بدگمانی می شوند و یا اورا فردی اُمُل و مربوط به عصر پارینه سنگی قلمداد می کنند .
نمایشگاهی که به جای نمایش استعداد مادری ، همسری ، خواهری ، خلاقیت ، عشق و هنر فقط محل نمایش جسم و تن می شود . این نمایشگاه فقط مختص دختران و زنان جوان نمی باشد ؛ بلکه جوانان و نوجوانان مرد نیز مشارکت عمده ای دارند ، جوانانی که فقط ابتذال و خود باختگی فرهنگی را به جای آن همه استعداد مردانگی ، برای اثبات وجود خود به نمایش می گذارند .
دادن شاباش های آنچنانی برای کسب لذت نام بردن آنها از بوق و کرنای خواننده ، رقص مختلط به سبک فیلم های ماهواره ای ، استفاده از مواد مخدر و اختصاص یک پُست ثابت و ویژه به فرد یا افرادی برای توزیع ، و تدارک ابزار و موادلازم ، و سرو مواد الکلی که در محاوره اهلش « آبکی» نامیده می شود ، همچنین دعوت از خوانندگان معروف کرد زبان و دادن مبالغ هنگفت به آنها فقط برای فخر فروشی و نمایش پرستیژاجتماعی ، و اخیراً نصب بنرها و بیلبوردهای منقش به تصویر داماد و خواننده ، از جلوه های ویژه ی ابتذال و برهنگی فرهنگی در این مراسما ت می باشد که نه تنها مبنای عقلانی ، تاریخی و فرهنگی ندارد بلکه شدیداً مورد نکوهش شرع و مذهب نیز قرار گرفته است .
باید گفت حاصل این سمفونی خطرناک چیزی جز فروپاشی اخلاق، هنجارها ، ارزش ها و استوانه های خانواده و دشوار نمودن مسیر ازدواج نمی باشد .
آلودگی صوتی ناشی از موسیقی عاریتی و وارداتی و انفجار ترقه های رنگی در اینگونه مراسم که تا پاسی از نیمه شب ادامه دارد ، ضمن ایجاد مزاحمت برای همسایگان ، صحنه ی دیگری از خصلت های سطحی جامعه ی امروزما می باشد که حاصل هرزگی اخلاقی و آلودگی بنیان فرهنگی جامعه می باشد که برچیده شدن این هرزگی ها جز با توفیق نگاه مستمر لطف خداوند ، با هیچ چیز دیگری امکان پذیر نمی باشد .
از دیگر جلوه های زشت و غیر قابل توجیه این مراسم ، حرمت شکنی و عدم رعایت احترام ایام و مناسبات تقویمی مانند ایام مصادف با سالروز شهادت ائمه( علیهم السلام )می باشد ، که بعضی از این مراسم همزمان با این ایام برگزار می شود ، و این برگ دیگری از رفتار فرهنگی جامعه ی امروز ما می باشد که ثمره ی آن، کنار زدن واژه ها و باورهای اعتقادی و مذهبی و زدودن اخلاق و ایمان می باشد . این حرمت شکنی گاه شامل حال همسا یگانی که در غم عزیزی از دست رفته عزادار و مصیب زده شده اند نیز می شود، وقاحت بعضی از افراد آنچنان بر شرافتشان غلبه می کند ، که صدای ضجه ها و ناله های همسایه ی داغ دیده اش را نادیده گرفته و در برابر نگاه اندوهبار و اشک آلود او برطبل شادی می کوبد و ساز سرور را می نوازد ، گویی اگر این کار را به احترام همسایه اش ترک کند ، سند نکبت و شرمندگی را برای همیشه ی تاریخ به نام خود ثبت نموده است .
هر انسان متدینی با مشاهده ی اینگونه رفتارها جز اینکه در خود مچاله شود ، و بُغض گلوی خود را بفشارد ، کار دیگری از دستش ساخته نیست ، چرا که می داند و می بیند اجنبی های پلید که زمانی از تماشای خوبی های جوانان ایرانی عصبانی بودند ، حالا با تماشای این صحنه های وقیح ، لذت می برند و برایشان کف و سوت می زنند ، زیرا می دانند دیر یا زود ، همین رفتارها موجب فروپاشی ارزش هایی خواهد شد که تاکنون استوانه های محکم و استوار فرهنگ ایرانی و اسلامی این ملت بوده اند . همان ارزش هایی که هشت سال قامتشان را در میان خون و آتش افراشته نگاه داشت .
منبع: دلفان امروز
