سلام دلفان – شاید برخی خرده بگیرند که در این وانفسای سوءاستفادههای کلان، چه جای اینگونه خردهگیریهاست؛ غافل از این که به مصداق «الناس علی دین ملوکهم» متصدیان برجسته در جمهوری اسلامی باید خود پیشتاز رعایت «احتیاط» در مصرف بیتالمال باشند تا بتوانند زیردستان اداری و سپس تودههای جامعه را هم به این مهم فراخوانند.
[1]

فلسفه كلي نصب بنر تبليغات است كه در مكانهاي خاص با استيل و آميزش هنر و فرهنگ بومي آن منطقه باعث رونق اقتصادي و تبليغ محصولي خاص بايد بشود.اما گويا در شهر ما صرفا اين هنر در تبريك انتصابات و مقامهاي ورزشي و كسب عناوين گاها محلي بكار برده مي شود و حتي به اصول اوليه بنر كه عبارت از سايز و تصوير و نوشته و…نيز اهميتي نمي دهند كه اين خود باعث به هم خوردن فضاي شهر و ايجاد مزاحمت براي عابرين پياده رو ها مي شود كه ناچار بايد مسير مستقيم خود را عوض كنند يا از خيابان بگذزند .از سويي برخي ادارات دولتي نيز در تمام طول سال نقاطي از شهر را براي اين امر به خود اختصاص داده و حتي زحمت جمع آوري داربست هاي آن را نيز به خود نمي دهند.
در اين مجال نمي خواهيم ارزش مقام يا عنوان و پست كسي را زير سوال ببريم ويا تبريك و تشويق اين عزيزان را نكوهش كنيم.اما همه ما اذعان داريم كه هركاري از حد خود بگذرد ديگر شيريني اوليه خود را ندارد كه تلخ هم مي شود.
اما نکاتی درمورد فضای ایجاد شده توسط برخی افراد که با نصب چنین بنرهایی بهوجود میآورند:
اولین نکته مربوط می شود به استفاده از عبارت «جمعی از» در پایین بسیاری از بنرها که مشخص نمیکند دقیقاً چه شخصیت و یا شخصیتهای حقیقی و حقوقی دقیقاً این متن و بنر را تنظیم کردهاند و بیشتر این شائبه را بهوجود می آورد که تمام اینها میتواند توسط یک شخص حقیقی یا حقوقی و حتی خود شخص مذبور انجام شود، چگونه از طرف یک قشر از سوی چند نفر تصمیم گرفته می شود و هیچ قانونی هم در شهر وجود ندارد که نصب این بنرها را هدایت و مدیریت کند؟نکته دوم این که تعداد فراوان چنین بنرهایی، جریانی فراتر از یک تبریک ساده را به ذهن متبادر ساخته و بعضاً این تاکید بر لزوم اعلام عمومی در سطح شهر آن هم با این تعداد بالا و وجود برخی جریانهای سیاسی خاص، شائبهها مبنی بر برخی برنامهریزیها و وجود اهداف سیاسی در این زمینه را افزایش میدهد.
نصب بنر اهل قبور پدیدهای است که هر از چندگاهی شاهد آن هستیم؛ پدیدهای ناهمگون با فرهنگسازی میدانی که رانندگان متوقف شده در میادین را دچار غم و نگرانی میکند .
امیدواریم با توجه در پیش بودن انتخابات از نصب بنرهایی که شائبه تبلیغاتی دارند، خودداری شود و مسئولان ساماندهی تبلیغات و بنرهای عمومی سطح شهر، چارهای برای برنامهریزی و هدفمندسازی چنین اقداماتی در سطح شهر بیاندیشند.
«بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید..
فراموش نکنیم که امام معصوم به کارگزاران خود میفرمود: «قلمهای خود را نازک کنید و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیادتی کلمات را حذف کنید و مقاصد و منظورها را در نظر بگیرید! بر حذر میدارم شما را از پُرحرفی و پُرنویسی؛ زیرا، اموال مسلمانان نمیتواند این گونه خسارتها را تحمل کند.»(بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۴۹)
توصیهای که امام امت نیز با تاسی به آن، به دولتمردان فرمودند: «کسانى که در حکومت هستند و در دستگاههاى دولتى هستند، سیره آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت اینکه آنطور کسى عمل بکند، ماها نداریم، کسى ندارد. به طورى که نقل کردند در یکى از چیزهایى که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشتهاند که: «سر قلمها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایى که فایده ندارد، احتراز کنید». این یک دستورى هست براى همه؛ یعنى، دستورى هست براى کسانى که در بیتالمال دست دارند. این طور حضرت امیر- سلاماللَّهعلیه- در وقت حکومتش دستور مىدهد براى صرفهجویى. او مضایقه مىکند که در یک صفحه که مىشود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود؛ یک قلم که مىتواند آن مرکّبى که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود، حرفهاى غیراصولى نوشته نشود که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیتالمال را مىکشیدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و کسى آمد با ایشان حرف دیگرى مىخواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیتالمال است، تو مىخواهى حرف دیگر بزنى.» کارگزاران حکومت اسلامی! لطفاً «بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید… بیتالمال مسلمین صرف آن چیزى بشود که براى مسلمین است… به اندازه ضرورت مشاور بگیرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازه دلخواه؛ و این معنا را باید همه ما بدانیم که دلخواههاى ما آخر ندارد.» (صحیفه امام، ج۱۹، ص ۳۷۵- ۳۷۳)
فراموش نکنیم کسانی در این بیتالمال سهم دارند که گاه از تأمین «ابتداییترین» نیازهای خود نیز ناتوان هستند و بیگمان هرگونه هزینهکرد غیرضروری هرچند اندک از بیتالمال، به نوعی تضییع حقوق این عده به شمار میآيد.
به جای توجیه هزینهکردهای بیفایده از بیتالمال، این پاسخ رهبری به توجیهتراشیهای یک وزیر تجملاتی را نصبالعین خود قرار دهید: «یكی از وزرا انواع و اقسام سنگهای گرانقیمت كشور را در نمای وزارتخانهاش به كار برده بود. من او را خواستم و به او گفتم: شما چرا این كار را كردی؟ او گفت: مسافران خارجی وقتی به وزارتخانه میآیند و سنگها جلو چشمشان قرار میگیرد، باعث جذب مشتری میشود! گفتم: شما را به خدا آیا این منطق قابل قبول است؟! این همه خرج كنیم برای اینكه مشتری پیدا كنیم؟! شما میتوانید در سالن اصلی وزارتخانه انواع و اقسام سنگهایتان را به شكل خیلی بدیع و زیبا به نمایش بگذارید، هر مهمانی كه آمد، به عنوان ادای احترام، او را به آنجا ببرید تا سنگها را تماشا كند، هم تماشا و هم جذب مشتری است. این كارها بهانهای است برای تجملسازی و اصلاً مناسب نیست» تکیهزدن بر کرسیهای ریاست و مدیریت، حاصل فداکاریهای شهیدان است،
شهدایی که با تقدیم جان خود، راه را برای عبور رزمندگان از میدان مین میگشودند و شگفت آنکه قبل از قطعهقطعهشدن، متعلقاتشان از بیتالمال را جدا میکردند تا بدینگونه پاسدار آن باشند: «گفتم چرا از محل مینگذاریشده برگشتی؟ گفت: آخه پوتینم نو (تازه) بود خواستم اون رو در بیارم و با جوراب برم تا بیتالمال حیف و میل نشه. اون پوتین بمونه یکی دیگه ازش استفاده کنه» و با پای برهنه به روی مینها رفت و به شهادت رسید.
