- به گزارش سلام دلفان– جلسه خاطره گویی دفاع مقدس فرماندهان و رزمندگان شهرستان دلفان توسط برادر جانباز و ایثارگر سیدابوالقاسم موسوی فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا(ع) دلفان در مسجد سیدالشهدا و با حضور جمعی از رزمندگان دفاع مقدس و اقشار مخلتف مردم برگزار شد.
در این مراسم که بعد از نماز مغرب و عشاء آغازشد پس از قرائت آیات کلام الله مجید رزمنده جانباز برادر سیدابوالقاسم موسوی به بیان خاطراتی از عملیات بیت المقدس ۴ اشاره کرد که چندین نکته از آن را به اختصار باز گو می کنیم.
ارتفاعات مشرف بر سد دربنديخان از سال هاى اوليه جنگ يك هدف مهم در استان سليمانيه عراق به شمار مى آمد. عدم موفقيت در تصرف اين ارتفاعات در عمليات والفجر 10 باعث تسلط ديد و تيردشمن بر عقبه يگان هاى مستقر در دشت حلبچه گرديد. لذا براى رفع اين نقيصه عمليات بيت المقدس 4تنها يك هفته بعد به اجرا درآمد.
روزهای ابتدایی فروردین و ایام عید بود، عملیات بیت المقدس 4 یکی از مهمترین عملیاتی بود که بچه های لرستان حضور داشتند، ساعت شروع عمليات 1 بامداد
5 فروردين 1367 تعيين شد، فرماندهی گردان حمزه سیدالشهدا (ع) نورآباد برعهده بنده بود، دیگر گردان ها که از شهرهای دیگر آمده بودند همه نیروهایی بودندکه چندین دوره تخصصی دیده بودند و بسیار آماده بودند . اما ما با تعدادی از بسیجیانی که فقط دوره 45 روزه را دیده بودند در عملیات حضور داشتیم. ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ بردکان را با تلفاتی خیلی کم تصرف کردیم . نگهداری مناطق تصرف شده خیلی سخت بود، ارتفاعات را تصرف کرده بودیم اما نیروهای گارد ویژه عراق مدام از پاییین ارتفاعات به ما حمله می کردند، شرایط بسیار سختی را در آن روزها که ارتفاعات را نگهداری می کردیم داشتیم، حتی از غذا و آب عراقی ها استفاده می کردیم بیش از 30 پاتک به ما زدند که یکی از آنها را به اختصار بازگو می کنم.
نیروهای عراقی تا چند متری ما رسیده بودند برای شناسایی لباس سبز پوشیدم و کمی از ارتفاعات پایین رفتم، بیش از 250 نفر از نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق در فاصله چند متری از ما قرار داشتند، یکی از رزمندگان دلفانی آقای حسن اسدی مجروح شده بود و چند نفر از عراقی ها میخواستن او را به پایین بکشند، به چند نفر از رزمندگان آقایان الیاسی و ابراهیمی گفتم شما مرا پشتیبانی کنید تا اسدی را برگردانم، دستش را گرفتم و میخواستم به عقب بکشانم که یکی از عراقی ها تفنگش را کشید، باخودم گفتم اگر کشته شوم امید بچه ها ناامید می شود، در همن حین خودم را کنار کشیدم و بچه های پشتیبان با شلیک گلوله ای که از چند سانتیمتری من عبور کرد ، نیروی عراقی را هلاک کردند، اسدی را به عقب کشیدم و چند نارنجک برداشتم و بچه ها گفتم همه نارنجک بردارید و وقتی من نارنجک پرتاب کردم شما هم پرتاب کنید، جلوتر رفتم و وقتی نازنجک را پرتاب کردم یکی از عراقی ها بلند شد تا جایی که سرمان به هم خورد و 3 نفر از آنها هلاک شدند و با نارنجک های بعدی که بچه ها پرتاب کردند تعداد زیادی از عراقی ها را هلاک کردیم شاید به ازای هرشهید و مجروحی که دادیم بیش از 20 نفر از آنها را هلاک می کردیم و وقتی مهماتمان تمام شد با سنگ از بالای کوه به آنها حمله کردیم. بنده در گردان های متعددی مسئولیت داشته ام، اما شجاع تر و فداکارتر از نیروهای نورآبادی ندیدم و امیدوارم مردم و مسئولین احترام این رزمندگان را داشته باشند.
جهت دانلود و مشاهده شرح عملیات بیت المقدس 4 (اینجا [1]کلیک کنید)
