سلام دلفان- یکی از مخاطبان سایت کاسی- به نام جهانگیر یوسفی- یادداشتی را در خصوص مسائل اخیر به رشته تحریر در آورده که در پی می آید:
در اسطوره های یونان باستان آمده است ; اوژیاس ، شاه الیس اصطبلی بزرگ با سه هزار گاو داشت که به مدت طولانی تمیز نشده بود . هرکول ( هراکلس ) در پنجمین خوان خود با منحرف کردن آب دو رودخانه آن را تمیز و پاکیزه ساخت . امروزه اصطلاح اصطبل های اوژیاس برای اشاره به برخی مراکز و مجموعه ها که دستخوش فساد و بی عدالتی هستند به کار می رود .
شهرستان دلفان به رغم همه ی پیشرفت های قابل ذکر در حوزه های گوناگون هنوز و در مقام قیاس با مناطق هم تراز از ضعف و توسعه نیافتگی عمیقی رنج می برد . این توسعه نیافتگی و عدم پیشرفت صرفاً محدود به زمینه های اقتصادی ، زیر ساختی و عمرانی نیست. آنچه مورد تاکید راقم این سطور است وجهی کمتر مورد توجه قرار گرفته به نام سیاست و یا برداشت دقیق تر آن یعنی فرهنگ سیاسی است.
فرهنگ سیاسی به تعبیری می کوشد بسترهای مناسب از روابط و تعامل بین مردم و کارگزاران فراهم کند به گونه ای که مطالبات دوسویه و متقابل در فضایی مطلوب و به دور از شانتاژ و غوغاسالاری و یا فریب اذهان عمومی شکل گیرد . بخشی از این فرهنگ به خصوص در ساختارهای دموکراتیک متوجه نوع و کیفیت انتخاب و یا به تعبیر دیگر ، فرهنگ انتخاب است . موضوعی که در جای خود به صورت مفصل و مستوفا قابل بحث و بررسی است . شق دیگر این بستر ، فرهنگ نقد و البته نقد پذیری است . موضوعی که به نظر می رسد در فضای مکانی مورد بحث نه به درستی درک شده و نه به راستی ولو به صورت محدود و مقطعی صورت تحقق به خود گرفته است . آنچه نقد را به صورت ابزاری قدرتمند برای توسعه و تعالی درآورده است ، نگاه کارشناسانه و همراه با تحقیق و کاوش و صد البته تلازم آن با انصاف و حق طلبی و پرهیز از نگاه سیاسی و ابزاری و کاسب کارانه است . نکته ای که پاره ای اوقات مغفول مانده و نقد منصفانه و سازنده را به سمت تخریب و یا تعبیر پارادوکسیکال نقد مخرب سوق داده است . باور کلی این است که با فراهم شدن فضای نقد و مطالبه و نهادینه شدن آن در جامعه گام اول برای توسعه فرهنگ سیاسی برداشته می شود . البته مانند هر پدیده ی اجتماعی خود نقد نیز قابل نقد بوده و مصون از آفت و اشتباه نخواهد بود . تحلیل و نگاه هرمنوتیکی ناقد و مسئله ی نقد را نیز نباید از نظر دور نگهداشت .
اما مقوله ی قدرتمند نقد برای شکل گیری نیازمند ابزاری به همان قدرت و کارکرد است . ابزاری که بتواند با برد موثر و موسع و توان تاثیر بر افکار عمومی و صاحبان قدرت و موقعیت به عنوان دو ضلع دیگر مثلث نقد در تحقق اهدافش موفق باشد . بماند که نوع نگاه متولیان و کارگزاران و نقد پذیری آنها تا چه اندازه می تواند در این مهم نقش اساسی ایفا کند . این ابزار نیرومند چیزی جز رسانه نیست .
بیش از یک دهه از ورود به هزاره ی سوم می گذرد . در فضای جدید مناسبات و در دنیای تکنولوژی و فناوری اطلاعات ، رسانه به عنوان ساختاری قدرتمند و شکل دهنده ی قالب های ذهنی انسان ها نقشی تام و تمام ایفا می کند . اما در جوامع کمتر توسعه یافته رسانه هنوز نتوانسته و یا شاید نخواسته به عنوان ساختاری آوانگارد و پیشرو و با بهره گیری از آرای نخبگان و صاحب نظران در ارتقای فرهنگ سیاسی شهروندان بکوشد . توجه کنیم مراد از رسانه صرفاً ابزارهای رسانه ای مکتوب همچون مطبوعات و یا رسانه های مجازی نیست ، بلکه رسانه می تواند به هر ابزار انتقال پیامی که مخاطب خاص یا عام قابل توجهی داشته باشد اطلاق گردد . هرچند هرچه جامعه ی آماری هدف بزرگتر باشد رسانه های مکتوب و مجازی و یا دیداری و شنیداری کاراتر و موثرتر خواهند بود .
پرسش اساسی اینجاست ، چقدر رسانه های فعال در حوزه ی شهرستان دلفان توانسته اند از این پتانسیل جهت توسعه و پیشرفت همه جانبه و خاصه توسعه سیاسی جامعه بهره گیرند ؟ پرسشی که پاسخش هر چه باشد چونان علامت سوالی در ذهن مخاطب دوراندیش و ژرف نگر باقی خواهد ماند .
نگارنده با تمام احترامی که برای فعالان رسانه ای منطقه و تلاش های قابل ستایش آنها در این حوزه قایل می باشد بر این باور است که رسانه هنوز آن طور که بایسته و شایسته است جایگاه خود را در مناسبات گفته شده نشناخته و نتوانسته نقش و رسالت واقعی خود را ایفا کند . این مقال در پی واکاوی علت و علل این موضوع نیست اما آنچه موجب شده تا این وجیزه به رشته ی تحریر درآید اتفاقی میمون در حوزه ی رسانه برای حرکت رو به جلوست . اتفاقی که شاید به عنوان یک گام جدی بتواند افق فرارو را برای گامهای بعدی در توسعه ی سیاسی شهرستان روشن سازد :
چند هفته ای از برگزاری انتخابات شورای اسلامی شهر نورآباد گذشته است. انتخابات سپری شده با تمام نقاط مثبت و منفی و زحمات و تلاش های مجریان و ناظران و نامزدها و مردم ، از منظر بخش قابل توجهی از فعالان سیاسی و عموم مردم مورد تشکیک و اعتراض قرار گرفته است . اعتراضاتی که نوعاً از نگرانی برخی افراد از عدم بیطرفی سیستم اجرا و نظارت ، مهندسی انتخابات از مراحل چینش و اجرا و دخالت دست های پشت پرده و افراد خاص در مقدرات جامعه و به ویژه انتخابات حکایت می کند. معترضان از مجرای مجاری قانونی اعتراضات خود را پی جویی می کنند . امام جمعه محترم شهرستان بنا به تکلیف قانونی و شرعی خود از طریق تریبون پرمخاطب نمازجمعه موضوع را رسانه ای می کند و چندی بعد یکی از سایت های محلی گفتگویی را با احدی از اعضای هیات نظارت شهرستان ترتیب می دهد و مسایلی را از پس پرده ی اتفاقات حادث شده بیان می کند که در خور تامل است.
صرف نظر از ارزش گذاری موارد مطروحه و تعیین صحت و سقم آنها ، بدون توجه به جایگاه حقوقی منتقدان و معترضان موصوف یعنی امام جمعه ی شهرستان و عضو هیات نظارت و طبعاً قابل تامل بودن این اظهارات ، بدون در نظر گرفتن پاسخ گویی اشخاص حقیقی و حقوقی مورد سوال قرار گرفته و نهایتاً منتج به نتیجه شدن یا نشدن موضوع ، آنچه حایز اهمیت است و به فال نیک گرفته می شود شجاعت رسانه در ورود به این وادی است. رسانه ای که می خواهد و می تواند به جای درج اخبار بی خاصیت و دست چندم و تحلیل های آبکی و غیر کارشناسانه نقش بی بدیل خود را در فرآیند توسعه ی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایفا کند.
بی تردید رسانه ای که امین ، مومن ، متعهد و متخصص باشد خواهد توانست همانند آبی پاک و زلال ستورگاه های اوژیاس پشت پرده ی سیاست را تطهیر و پاکیزه کند که اگر چنین باشد آینده آبستن رویدادهای خوشایند و مطلوب خواهد بود . بی صبرانه منتظر خواهیم ماند.
