- سلام دلفان | اخبار شهرستان دلفان| نخستین سایت خبری تحلیلی در دلفان - http://salamdelfan.ir -

غدیر و حوادث پس از آن

سلام دلفان- سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او و حسابگران از شمارش نعمات او عاجزند، و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش ذات او را درک نمیکنند، و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود ندارد (نهج البلاغه، خطبه ۱). و درود و تحیات کامل بر فخرالبشر، سید الاکبر پیامبر خاتم، محمد مصطفی (ص)، و سلام و صلوات خدا بر وصی و جانشین او، علی مرتضی، سید الاصغر (ع).

پس از فرمان خداوند به رسول الله (ص)، برای کامل کردن دینش، پیامبر خاتم در آخرین حجش، در واقعه غدیر به معرفی وصی و جانشین خود، علی بن ابی طالب (ع) جامه عمل پوشاند. (من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، وانصر من نصره، وخذل من خذله)
در این روز بود که آیه “الیوم اکملت لکم دینکم…” نازل شد، که امروز دین شما را کامل کردم.
پس از نزول این آیه، پیامبر (ص) فرمودند: “الله اکبر بر کامل شدن دین، و تمام شدن نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من، و ولایت علی پس از من.”
در منابع اهل سنت به نقل از زید بن ارقم، آمده است که پیامبر اکرم (ص) در این روز فرمودند: ای مردم! بگویید: از اعماق جانمان با تو پیمان می بندیم، و با زبان های خویش با تو پیمان بسته و دست در دستان تو می نهیم. و قول می دهیم که ماجرا را، بدون تغییر و تحریف، به اولاد و اهل خویش برسانیم، و تو را بر این امر گواه میگیریم. و گواهی خداوند بر این امر کفایت می کند.
و سپس فرمود که: به علی (ع) به عنوان امیرمومنان تبریک بگویید.
زید بن ارقم می گوید:در این هنگام مردم هم صدا با هم گفتند: آری شنیدیم، و امر خدا و رسولش را با جان و دل اطاعت می کنیم. از جمله اولین افرادی که با پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) بیعت کردند، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، و بقیه مهاجرین و انصار و سپس سایر مردم بودند. و این بیعت و دست دادن، تا سه روز ادامه داشت.
تبریک گفتن شیخین (ابوبکر و عمر) را عده زیادی از بزرگان حدی، تفسیر و تاریخ از رجال اهل سنت نقل کرده اند. مرحوم علامه امینی رضوان الله علیه، در کتاب گرانسنگ الغدیر، نام شصت نفر از کسانی را که تبریک گفتن شیخین را روایت کرده اند، بر میشمرد.

ابن خاوندشاه، در کتاب روضه الصفا می گوید: از کسانی که به علی بن ابی طالب (ع) تبریک گفت، عمر ابن خطاب بود که گفت: “مبارک باد بر تو ای پسر ابی طالب! که مولای من و مولای تمام مردان و زنان مومن گردیدی.” اما…

همین که حضرت رسول (ص)، به امر خداوند از دنیا رحلت فرمودند، همین دو نفر، جزء اولین نفراتی بودند که بیعت خود را شکستند، و در جریان سقیفه، حق خلافت امیرمومنان که همان خلافت خدا در زمین بود را غصب کردند.

پس از رحلت حضرت رسول (ص)، غاصبان خلافت، بدعت های بسیاری را چه در حکومت داری، و چه در احکام الهی پدید آوردند، که جا دارد در اینجا به تعدادی از بدعت گذاری ها، اشاره مختصری بشود:

اولین بدعت و بزرگترین آن؛ همان غصب خلافت بود. که تمام بدعت های امت اسلام، از همین جا نشات می گیرد.
برای نمونه به برخی از این موارد اشاره می شود:
۱- بزرگترین بدعت خلیفه اول تعیین جا نشینی بود، که با این انتصاب، مردی خشن و تند خو روی کار آمد. که مجموعه ای بود از خشونت، سخت گیری، اشتباه و پوزش طلبی، و مردم در حکومت او در ناراحتی و رنج مهمی گرفتار آمده بودند (نهج البلاغه،خطبه ۳). او کسی بود که عذر می آورد و می گفت: پسر ابوقحافه را چه به این جایگاه، که همه مردم از او بالاترند.
۲- خلیفه دوم بدعت های فراوانی گذارد: ۱- احکام دین خدا را تعطیل می کرد. برای مثال؛ متعه که سنت جاری حضرت رسول بود را حرام کرد و … ۲- بنی امیه (شجره خبیثه) را بر بلاد مسلمین عمارت داد، که این عمارت مسلمین را به ذلالت کشاند و اسلام را تکه پاره کرد. ۳- او به احکام دین خدا آشنایی کافی نداشت و درک درستی از قرآن نداشت، خلیفه ای که این باشد، وای به حال امتش! (او کسی بود که می گفت: لو لا علی لهلک عمر، اگر علی نبود عمر هلاک می شد و می گفت همه از عمر داناترند و …)

۳- در تعبیری از امام علی (ع) در نهج البلاغه، خطبه شقشقیه داریم که می فرماید:”تا آنکه سومی به خلافت رسید. دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندان پدری او ازبنی امیه به پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد، عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت. و شکم بارگی او نابودش ساخت.”
علامه امینی در کتاب شریف الغدیر، فهرستی از غارت بیت المال به دست عثمان را می آورد که جالب توجه است:

۴/۳۱۰/۰۰۰ دینار برای خودش و افراد مختلفی از بنی امیه و بعض دیگر.
۱۲۶/۷۷۰/۰۰۰ درهم که۳۰/۵۰۰/۰۰

برای خودش و بقیه برای بنی امیه و بعض دیگر.
و علاوه بر اینها زمین های فراوانی از بیت المال مسلمین را واگذار کرد.
خلاصه، جان خلیفه اموی، عثمان بن عفان، با محبت فرزندان پدرش، آل امیه؛ همان شجره ای که در قرآن نفرین شده است، آمیخته بود و آنها را بر مردم برتری می داد.
خلیفه سوم، اصحاب کبار رسول الله (ص) را خیلی می آزرد. برای نمونه: ۱- تبعید جناب ابوذر ربذه و درگذشت او در همانجا. ۲- ماجرای مضروب کردن جناب عمار یاسر و تصمیم بر تبعید او. ۳- ماجرای بیرون انداختن جناب عبدالله بن مسعود از مسجد و مضروب کردن او ۴- تبعید امام علی (ع)به ینبع (ملکی که ازآن خود حضرت بود!) ۵- شکنجه بعضی از صحابه و تبعید بسیاری از جمله جناب مالک اشتر و دیگران…

عثمان چنان فساد کرد و صحابه را رنجانید و از خود بی لیاقتی نشان داد که مردم برخی بلاد بر او شوریدند و وی را به طرز فجیعی کشتند.
در این مدت ۲۵ سالی که از رحلت نبی اکرم (ص) می گذشت، چنان جاده اسلامی را به انحراف کشیدند و بدعت ها یکی پس از دیگری گذاشته شد، که در هنگام خلافت مولای ما، علی بن ابیطالب (ع)، خرابی های زیادی به بار آمده بود و مدت زمان زیادی می طلبید که سامان داده شود.
در مدت اندکی که مولای ما بر مسند حکومت بود، بسیاری از خرابی ها سامان داده شد و آبادانی های فراوانی حاصل شد، که در این مقال و مقام نمی گنجد. هر چند پاره ای از این نابسامانی ها تا مغز استخوان امت اسلامی رسوخ کرده بود و هیچ گاه هم به صحت نینجامید.
باشد که با ظهور آن یار سفر کرده، حکومت عدل الهی بر زمین محقق شود. انشاءالله…

“آن یار سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش”

“و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین”
کرم خانی یوسف آبادی
______________________________________________
منابع:
– نهج البلاغه
– الغدیر، علامه امینی
– سلسله موضوعات الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی
– الفتوح، ابن اعثم کوفی
– دیوان حافظ