در اولین اعزام به جبهه به عنوان فرمانده دسته انتخاب شد ودر منطقه عملیاتی حاج عمران در اردیبهشت 1365 با زبان روزه شهد شیرین شهادت را نوشید
شهید کرمخدا رضایی و کرمرضا رضایی دو برادری بودند که در این عملیات حضور داشتند و وقتی برادر بزرگتر به شهادت رسید برادر دیگر حاضر نشد منطقه را ترک کند و به ادامه جنگ در برابر نیروهای دشمن پرداخت .
زمانی را تصور کنید که یک گردان وارد میدان مین دشمن شده، میدان مین باز نشده و فرمانده اش با دست و پای قطع شده و خونین بر زمین پر از مین و رگبارهای بی امان دشمن خون آشام گرفتار آمده است.
خانمی که گریه میکرد گفت: فرزند مریضی دارم که از ناحیه دو پا فلج بود. دوا و درمانهای ما نتیجه نداد و از سلامتیاش ناامید شدیم اما پسرم یک شب در خواب دید که جوانی به سراغش آمده…
در این مراسم سردار نصرت اله سیف به بیان خاطراتی از شهیدان یوسفوند، مرادی، زمانی، حقی، احمدی و علی ابدالی پرداخت
هر سال برای غبار روبی از مزار فراموش شده ات با کت و شلوار اتو کشیده، ادکلن روز و بهترین مدل ماشین حاضر می شود
و فقط برای چند لحظه از خیر عینک آفتابی اش می گذرد اما باز تو را نمی بیند…
شهید علی اصغر فیضی واقعا روح بلندی داشت او بر عکس دیگر بچه های همکلاسی رفتار، کردار و اعمالش مانند بچه ها نبود و فکر میکردی با فردی که عمری از آن گذشته و سرپرست خانواده است همنشین هستی.
در بین مصیبتهای امام حسین (ع) بیشتر از همه برای سهساله امام حسین اشک میریخت و عاقبت هم وقتی دخترش سه سال بیشتر نداشت به شهادت رسید.
بازاری شهید میرنازار خندان متولد روستای عبدالحسینی دلفان بوده وحضور موثری در تظاهرات های قبل از انقلاب داشته و در روز ۱۷ شهریور۵۷ در میدان شهدای تهران (ژاله سابق) جان خود را نیز تقدیم انقلاب اسلامی نمود.