یک پایگاه اینترنتی وابسته به اپوزیسیون که با افراطیون مدعی اصلاحطلبی طی ۲ دهه گذشته همپوشانی داشته، سردرگمی و عقبنشینی برخی اعضای این طیف از ادعاهای سابق را مورد سرزنش قرار داد.
به گزارش سلام دلفان به نقل از جهان، اخبار روز با اشاره به سخنان کسانی چون حجاریان که امکان وقوع تقلب در انتخابات را رد کردهاند، نوشت: اکنون تلاش مذبوحانهای از سوی برخی اعضای حزب مشارکت برای رفع و رجوع سخنان حجاریان در جریان است. بازتاب داخلی و خارجی سخنان حجاریان چنان بود که حتی در میان خود اصلاحطلبان و از جمله جبهه مشارکت موجب تنشها و نارضایتیهایی شده است.
چنان که دو تن از اصلاحطلبان شکوریراد از جبهه مشارکت و یدالله اسلامی دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی بلافاصله درصدد توجیه و ماستمالی سخنان وی برآمدند. آنها موضع حجاریان را شخصی و ناشی از علاقه وی به استفاده از واژگان جدید و میل به صریح و بیپرده سخن گفتن دانسته و اضافه کردهاند ای کاش گفتگو کننده، آن را با توجه به وضعیت فیزیکی و بیارتباطی او با محافل اصلاحطلب بازتاب نمیداد و موجب این سوءتفاهمات نمیشد!
آنها در این واکنش به جای درنگ بر واقعیت معطوف به دگردیسی که حجاریان بیپرده بیان کرده است، او را به ایرادگیری و تکروی متهم میکنند. و حال آنکه وقتی خود صراحتا اظهار میدارند که برنامه روحانی صددرصد اصلاحطلبانه است و همهشان هم دارند در زیر بیرق اعتدال سینه میزنند، و حتی نسبت به سخنان روحانی در مجلس شورای اسلامی درباره اردوکشی خیابانی سال ۸۸ دم برنمیآورند، چرا باید از سخنان حجاریان برآشفته شوند؟
اخبار روز معتقد است: تاجزاده و حجاریان در بیان این مواضع از همدیگر جلو میزنند. این مواضع نشان از استحاله کامل دارد و این در حالی است که چهرههایی چون پورمحمدی به کابینه راه یافتهاند که نسبتی با شعارها و مواضع اصلاحطلبانه ندارند و درباره برخی عملکردها متهمند.
گفتنی است سایتها و رسانههای وابسته به گروههای اپوزیسیون، با عصبانیت همراه با ناسزاگویی از اعتراف مدعیان اصلاحات به سلامت انتخابات ۸۸ و نفی ادعای تقلب یاد میکنند و برخی از آنها با صراحت اعلام میدارند که اصلاحطلبان با اعترافات خود آبرویی برای اپوزیسیون باقی نگذاشتهاند.




راستی چرا شما اعتراض کردید به تقلب انتخابات شورای شهر اشکالی نداشت و فتنه گر نشدید؟. این تناقض را چه طور حل می کنید. دیگران اگر اعتراض کنند فتنه گرند اما حالا که خودمون کاندیدای مورد نظرمون در نیامده اعتراض می کنیم وتازه قانع نمیشیم وخواهان بازشماری تمام آرا هستیم
اقتدارگرایان طی چهار سال مابین انتخابات سال ۸۸ تا ۹۲، تلاش بسیار کردند که نشان دهند که انتخابات ریاست جمهوری دهم، انتخاباتی سالم، منصفانه و مهندسی نشده بوده است. در مقابل، جنبش سبز ادعا داشته و دارد که طی مراحل سه گانه ی انتخابات یعنی کارزار انتخاباتی، رأی گیری و اعلام نتایج آن، تخلفات و تقلبات بسیاری صورت گرفته که آن را مخدوش و فاقد اعتبار می سازد. صدالبته، و با وجود ارایه ی اسناد و گزارش های مربوط به تقلب و تخلف در آن انتخابات توسط ستادهای موسوی و کروبی، اعتنایی به این مدعا نشد و با بی شرمی تمام، کاندیداهای معترض متهم به عدم ارایه ی اسناد و مدارک شدند.
اقتدارگرایان، سعی کردند با توسل به غوغاسالاری، هجمه ی تبلیغاتی، داستان پردازی های رنگارنگ تحت عنوان سناریوی فتنه، بازداشت گسترده ی فعالان جنبش، سرکوب اعتراضات خیابانی، فجایعی از قبیل کوی دانشگاه و کهریزک، دادگاه های نمایشی، حماسه سازی های اتوبوسی مانند نهم دی، حمایت همه جانبه از رئیس جمهور غیرمنتخب، اعتراف گیری های تحت شکنجه و حبس و حصر رهبران جنبش سبز، اثبات کنند که نه تخلفی صورت پذیرفته و نه تقلبی و این که دال مرکزی جنبش سبز که بر محور خواست قانونی و مشروع «رأی من کجاست؟» شکل گرفته، از بیخ و بن بی اساس است. در این میان، تحلیل ها و تردیدهایی که از سوی برخی روشنفکران و فعالان سیاسی که بعضا به عنوان اصلاح طلب شناخته شده اند، آگاهانه یا غیرآگاهانه، به اشاعه ی این افسانه کمک کرد.
اما مقاومت ستایش برانگیز رهبران جنبش سبز در مطالبه ی حقوق مردم، نهضت آگاهی بخشی گسترده و مستمر رسانه ها و فعالان جنبش سبز، انتشار حقایق و بخشی از اسناد و شواهد دال بر تخلفات و تقلبات انتخاباتی سازمان دهی شده ی اقتدارگرایان و بر ملا کردن دروغ پردازی های امپراتوری دروغ، افکار عمومی را تا آنجا پیش برد که اقتدارگرایان حاکم، چاره ای جز بازگرداندن اعتماد مردم به صندوق های رأی ندیدند. عدم شرکت بخش مهمی از شهروندان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه ۹۰، به آنان نشان داد که کسب مشروعیت از طریق صندوق رأی بدون جلب اعتماد رأی دهندگان میسر نیست. از همین رو بود که در انتخابات ۹۲، مهندسی آراء نه در زمان اخذ رأی یا شمارش آراء (که البته اخبار و اطلاعاتی در دست است مبنی بر این که چنین اراده ای وجود داشت اما مانند دفعه ی قبل از حمایت همه جانبه ی حاکمیت برخوردار نشد)، بلکه در مرحله ی نخست صورت پذیرفت: فشارها و تهدیدهایی که به خاتمی وارد شد تا دوراندیشی کند و از نامزدی منصرف شود و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی که به رغم عدم تصویب شرط سنی برای کاندیداها توسط شورای نگهبان در طرحی که یک سال پیش از سوی مجلس شورای اسلامی پیشنهاد شده بود توسط حاکمیت اعمال شد تا از پا به میدان گذاشتن نامزدی که کنترل آن دشوار باشد جلوگیری شود، دو نمونه ی بارز آن است. آنچه باعث نگرانی شدید اقتدارگرایان حاکم شد، بازتاب گسترده ی مهندسی پیش از رأی گیری در همه ی اقشار مردم و همه ی مناطق جغرافیایی کشور بود که به شکلی آمیخته از خشم و نومیدی بود: خشم از تکرار آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد و به خواست اکثریت مردم دهن کجی شد؛ و نومیدی نسبت به تأثیر آرای مردم در تعیین سرنوشت خود.
نتیجه ی انتخابات هر چه می خواست باشد، واقعیتی که تا آن زمان تلاش می شد نسبت به آن تردید ایجاد شود به روشنی روز آشکار شد و آن این که گردانندگان انتخابات، بر خلاف ادعاهایی که بطور مکرر و از زبان های مختلف بیان می کنند، ابایی از مهندسی انتخابات ندارند و نخواهند داشت. و مگر ادعای جنبش سبز چیزی جز این بود؟
درود خدا برشما با این نقد منصفانه و صریح و بدیع و شجاعانه سیدکاظم اینجانب که خود را یکی از تحلیلگران سیاسی ولو در سطح شهرستانمان می دانم شجاعت بیان این حقایق را نداشتم و خیلی از بزرگان هم جرات بیان این واقعیتها را ندارند گرچه این مطالب و خیلی چیزهای دیگر هم که بیان نشده است عین واقعیت است
من فقط یکی دو نکته در نقد نظر سلام دلفان اضافه می کنم که اگر آقایان حجاریان و تاج زاده به قول شما در جهت اهداف شما مسابقه می دهند پس چرا گلوی حجاریان با گلوله پاره کردند، پس چرا تاج زاده را چهار سال بدور از زن و بچه در زندان نگه میدارند این مطلب نشان می دهد که به این آقایان ظلم شده و می شود
و در پایان همچنانکه قبلا” گفته ام سلام دلفان خود را از حیطه افراطی ها خارج کند و در دام افرادی که به اسم بهاروند و بیرانوند و… به فهم وشعور مردم توهین می کنند نیفتد و فقط وفققققططط به فکر ترقی و پیشرفت شهر دلفان باشد از هر جناح و تفکری که مفید است استفاده کند، فضایی باشد برای استفاده از نظرات افراد با تجربه و با سواد جهت کمک به شهرمان من بعنوان یک اصلاح طلب می گویم در تمام دولتهای بعد از انقلاب چه دولت موسوی چه دولت هاشمی و خاتمی ( محبوب ما) و احمدی نژاد متاسفانه هیچ حرکت مثبت قابل ذکری نه تنها برای دلفان بلکه برای استانمان اتفاق نیفتاده است پس سلام دلفان بجای حاشیه به متن بپرداز کاری نکن که مجبور شوی اسم سایت را جهت اعاده حیثیت عوض کنی