به گزارش پایگاه 598، محمد غفاری در سرودهای جدید غزلی را تقدیم به عمهی سادات نموده است که متن آن بدین شرح است:
گفتند از او بگذر و بگذار به ناچار
رفتم نه ...
به گزارش پایگاه 598، محمد غفاری در سرودهای جدید غزلی را تقدیم به عمهی سادات نموده است که متن آن بدین شرح است:
گفتند از او بگذر و بگذار به ناچار
رفتم نه به دلخواه، به اجبار به ناچار…
در حلقهای از اشک پریشان شده رفتم
آنگونه که انگشترت انگار به ناچار…
شهری همه خواب و به لبت آیهای از کهف
تنها تو و یک قافله بیدار، به ناچار-
ماندیم جدا از تو، و با اشک گذشتیم
از هلهلهی کوچه و بازار به ناچار
سوگند به لبهای تو صد بار شکستم
هر بار به یک علت و هر بار به ناچار
تو نیستی و ماندن من بی تو محال است
هر چند به ناچار به ناچار به ناچار…

زیبا بود
ولی کاش شاعران توانای شهرستان، با اشعار زیباشون سایت وزین سلام دلفان رو یاری کنن