آیا با دل مردگی و از دست دادن حال و هوای معنوی و توجه تام به مادیات و حفظ قدرت، و معاوضه ی ارزشها با ضد ارزشها، و نادیده گرفتن پای علم و اخلاق در مراودات اجتماعی و سیاسی و فروختن دوستان و خریدن دشمنان و دفن گذشت و مردانگی؛ آیا باز هم جاودانه خواهیم ماند؟!
گروه سیاسی سلام دلفان- اخلاق و خلق و خوی آدمیان، در حقیقت میزان و محکی است برای شناخت و تشخیص هویت انسانی ایشان، آدمی هرچند برخوردار از فضائل برتر در علوم متواتر، و نیز صاحب دانش و هوشمندی و نبوغ باشد، ولی با اخلاق و مکارم آن کنار نیاید و یا از این خرمن خوشه برنچیند، بی تردید در حیات اجتماعی خود، نه تنها موفق نیست بلکه به هزار و یک دلیل ناموفق و زمینگیر می شود. چون مقبولیت و محبوبیت قابل قبول و کارآمد، در گرو اخلاق، رفتار و کردار نیکو و پسندیده است.
درسی که از پیامبر (ص) می آموزیم، رحمت و گشاده رویی است. او خود مظهر اخلاق، سعه ی صدر و وسعت نظر است. راه جلب توجه و نظربرخی از مردم به ایشان از همین زاویه قابل ارزیابی و دقت نظر است . به طوری که وقتی آن بزرگواربه پیامبری مبعوث می شوند و رحمت عالمگیر می شوند « رحمت للعالمین » و معمار بزرگ مروت و مدارا می شود. این پند و پندار پیغمبر (ص) منبعث از وحی است، آنجا که قرآن می گوید: « چگونه در پرتو الهی، با آنان نرم و ملایم شدی؛ اگر تند و خشن بودی از اطراف تو پراکنده می شدند ».
حسن خُلق و شفقت بر خَلق ، رنج دیگری را کشیدن است نه ایشان را رنجاندن، جامعه ی متمدن و تمدن اجتماعی وقتی میسر و عملی می شود که افراد آن اهل تعاطف و مدارا باشند. اگر در میان مومنان، حکم « رُحَماءُ بَینَهُم » مقبول افتد، و مروت به صورت یک موجود جسمانی ترسیم شود، شاید در میان آفریده ها زیباترین شود، چون روحیه ی گذشت و مردانگی؛ سرمایه ی جاودانه ای است که در پرتو آن کمالات دنیوی و اُخروی به دست می آید. تقوا و پرهیز گاری و مبتلا نشدن به خشونت رفتاری و کلامی، سطح کمالات و نقطه ی اوج آن می باشد، چرا که سرچشمه ی زلال بسیاری از نیکی ها و نیکویی ها همان تقواست که البته برای کسانی که در مناصب قدرت و سیاست هستند رعایت تقوای سیاسی مقدم بر تقوای اخلاقی نیز می شود؛ چرا که آن افراد نمایندگان تقوای اخلاقی آن جامعه به شمار می روند. و یک جامعه ی پویا و واجد شرایط، بدیهی است که باید از این مشخصه ی مهم برخوردار باشد .
نظم اجتماعی و وحدت کلمه، در گرو پاکی و نیک اندیشی و خیرخواهی مردم نسبت به یکدیگر است و شدت این پاکی و نیک اندیشی باید در صاحبان مناصب بروز و ظهور بیشتری داشته باشد چراکه صاحبان مناصب ، محل تجلی اخلاق جمعی مردم و نمودی از اخلاق مداری مردمی است که آنان را محل وثوق و اعتماد خود دانسته اند . انعطاف پذیری و تحمل همدیگر ، به ویژه وسعت نظر و دوری جستن از کینه و انتقامجویی ، بنیه وحدت و یک دلی را در جامعه مستحکم و از بیماری و ناهنجاری می کاهد .
دین شناسان و کسانی که با تعالیم آسمانی آشنایی دارند ، باید بیشتر از سایر افراد جامعه ، حق مروت و مدارا را بشناسند و زمینه ی تحقق و ادای آن را فراهم سازند ؛ زیرا در پرتو مروت و مدارا ، فواید بسیاری نهفته است . مردان خدا ، اهل مروت و مدارا در محدوده ی مقبولند ، و هرگونه رفتار و کرداری که آنان را از مروت و مدارا دورکند؛ قطعاٌ خود را از این دایره ی مقبولیت طرد کرده اند . زیرا دین ، غیر از محبت و عواطف پاک و صمیمی نیست .
مردم عموماٌ یا برادران دینی اند و یا انسانی ، انسان به زهد و آزاد اندیشی گرایشی دیرینه دارد ، می داند که تمایل به تصاحب و تملک دنیوی و مادی که نوعاً جزء خواسته های نفس به حساب می آیند ، اگرچه در ظاهر و به طور زود گذر ممکن است به یک شوکت و جاه و مقام بیانجامد ، اما ازدرون ، مخرّب شخصیت ما خواهد گشت . بر اساس این مدعا هیچ عقلی نمی گوید باید بر آتش هوی و هوس هیزم افکند یا نفت افزود ؛ زیرا آتشی که در اینجا شعله ور می شود ، آتشی است ویرانگر که بانی و بانیان آن را قبل از دیگران در برمی گیرد و می سوزاند ، که این نوعی خودسوزی و خود کشی آشکار است . آیا با دل مردگی و از دست دادن حال و هوای معنوی و توجه تام به مادیات و حفظ قدرت، و معاوضه ی ارزشها با ضد ارزشها، و نادیده گرفتن پای علم و اخلاق در مراودات اجتماعی و سیاسی و فروختن دوستان و خریدن دشمنان و پیشه کردن تعصب و ناسازگاری و دفن گذشت و مردانگی؛ آیا باز هم جاودانه خواهیم ماند ؟!
تنها تقوا و آن هم در همه ی ابعاد آن است که آدمی را آزاد مرد و از قیود شیطانی رها می سازد و او را از اسارت و بندگی هوی و هوس ، آزاد و رشته ی آز و طمع و حسد و شهوت و قدرت را از گردن می زداید . به راستی ناهنجاری ها ، نارساییها ، ضعف ها ، ناملایمات ، بد خُلقی ها و گره های کور کنونی، با کدامین سر انگشتان اقتدار گشوده خواهد شد؟! اگر امروز به فکر چاره نباشیم آیا فردا دیر نیست ؟!
در پایان باید گفت که عقل و خرد و هوش سیاسی ، برای یک سیاستمدار ، سرمایه ای است که بهره ی آن اخلاق و مکارم اخلاقی و سیاسی خواهد بود . اصلاً عقل و اخلاق ، چون علم و دین مکمل یکدیگرند . بنا براین ، توقع اخلاق از عالمان دین و عاقلان و کسانی که صاحب منصب هستند بیش از دیگران است . روحیه ی مروت و مدارا و رفق و ملایمت از ایشان ، دلپذیرتر و دلربا تراست . هم اینانند که باید حق اخلاق را اداء کنند . و منظور از تفسیر دو حرف « مروت» و « مدارا» جوانمردی، مردمی ، مردانگی ، نرم دلی ، نرمی و ملاطفت و حُسن خُلق در تحمل ، شخصیت ، آراء و نظرات گوناگون چه در این سوی و چه در آن سوی، چه در این کوی و چه درآن کوی است . اگر بنا باشد جوامع و حکومت ها ، طاقت تحمل قلم و بیان مصلحان خیر اندیش که کارشان و عملشان خداپسندانه و شفقت برخلق ورزیدن است را نداشته باشند ؛ آن جامعه روی تکامل و پیشرفت و آسایش را به هیچ قیمتی، نخواهد دید ، بلکه محکوم به فنا و نابودی است .

ای کاش در زمان آن یگاه مدیر جهانی هم از این حرف ها می زدیم در زیر برخی از بیانات دکتر احمدی نژاد به نقل از پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) می آید:
بهمن 1385 / مجلس شورای اسلامی: از ترهبار نزدیک منزل ما خرید کنید. چرا از جاهایگران خرید میکنید؟ در محله ما قیمتها ثابت است.
بهمن 1385 / یکی از مساجد جنوب تهران: یک دختر 16 ساله به کمک برادرش در زیرزمین خانهاش انرژی هستهای کشف کرده است.
با هماهنگی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، آن دختر هماکنون در زمره دانشمندان هستهای ایران قرار گرفته و اسکورت و راننده شخصی در اختیار دارد.
تیر 1386 / در جمع اصناف و بازار: یک قصاب شرافتمند در نزدیکی ما زندگی میکند که از همه مشکلات مردم باخبر است و از وی هم اطلاعات مهم اقتصادی را میگیرم.
آذر 86 / سفر استانی خوزستان: آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان شما پاره شود.
تیر 87 / در جمع فرماندهان بسیج: سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود. مثل خودمان که پس از ۴۵ روز در جبهه مرخصی میرفتیم اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت افتخار میکنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همینطور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید.
اسفند 88 / کنفرانس مطبوعاتی همراه با بشار اسد: ما یک ضربالمثل در فارسی داریم و کسی که حرف بیجا میزند و خارج از قد و قواره خودش صحبت میکند، به آن میگوییم یک کلام از مادر عروس.
مرداد 1389 / همایش ایرانیان مقیم خارج: خطاب به اوباما و سران کشورهای غربی: آن ممه را لولو برد.
مرداد 1389 / همایش ایرانیان مقیم خارج: آب را بریزید همان جایی که میسوزد.
مرداد 1389 / سخنرانی در روز خبرنگار: در مواردی هم که حتی اسمی از کسی برده نشده است، قاضی میگوید این مطلب به فلان شخص میخورد، در حالی که وقتی مطلبی نوشته و نقد میشود اگر به کسی هم خورد، خورد. باید بخورد تا دردش بیاید.
آبان 89 / سفر استانی بجنورد: پشم و پیل کشورهای به اصطلاح قدرتمند جهان ریخته است و اگر خیلی عرضه دارید، اوضاع کشورهای خود را جمع و جور کنید و به ملتهای خود برسید. شما نمیتوانید آب بینی خود را بالا بکشید.
آبان 89 / در جمع خبرنگاران: شما موقعی که نمیدونستید چه جوری طهارت بگیرید ملت ایران تمدن داشت. حالا شما میخواهید به ما جنس بفروشید؟! نفروشید!
بهمن 90 / رونمایی از داروهای تولیدی محققان ایرانی: اکنون ایام شادی است و میتوان یک شوخی کرد. بعضیها میگویند که کار را به دست خانمها ندهید، چون همه فرصتها را میگیرند.
اسفند 90 / در جلسه سوال از رئیسجمهور: آخر سال است و باید کمی با هم صفایی بکنیم. شب عید است کمی شاد باشیم.
دی 91 / در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه فرانسه: همهاش کشک است، طرف راه میرفت میگفت ابرقدرت، قدر قدرت … ای زکی.
دی 91 / مراسم بزرگداشت امیرکبیر: روزی سفیر روس به حضور امیرکبیر میآید تا درباره افزایش مرز روسیه صحبت کند که امیرکبیر به وی میگوید تا به حال کشک بادمجان خوردهای؟ که او میگوید نه! امیرکبیر میگوید ما در خانه یک فاطمه خانم داریم که به او میگوییم فاطمه خانوم جان که کشک بادمجانهای خوبی میپزد. شما بروید وقتی کشک بادمجان پخت برای شما میفرستم. این یعنی امیرکبیر به سفیر روس گفت برو دنبال کشکت!
اسفند 91 / در افتتاح دو شبکه جدید صدا و سیما: باید چهار ماهواره به فضا پرتاب کنیم تا هر «ننه قمری» کلید آن را پایین نیاورد.
منبع: نامه نیوز
با سلام خدمت مردم شریف هرکجا
اقا یا خانم یا چه میدانم هر چی
من موندم این همه ظکاوط شما به کی موندی
تو اینجایی و اونوقت ما موشکل داشته باشیم
چیه نثوضید خوب اقا حثن افاظه فرمودند شما چرا خودشونو ناراااااااااحط میکنید.
زمنن خیلی خوب اخبار را رست میکنی اوووووه از سال بوق طا حالا این همه خورو گوزاشتی تو دلت تا حالا میگم خیلی دل پر خونی از دولط قبلی داری
اون خراب بود شما کوتا بپوشید هم خوشگله هم مده بهطون میاد
در استناداتی که مرقوم فرموده اید اولاٌ هیچ نوع جمله ای که مستقیم و بدون پرده متضمن توهین باشد نیامده است ، دوماٌ بیشتر این جملات بصورت کنایه و خطاب به دشمنان این کشور گفته شده است که متأسفانه تلاش شماها همین است که به هر طریقی که ممکن است دل آنهارا بدست آورید ولو اینکه با تشر زدن و توهین کردن به دوستان منتقد باشد
جناب منتقد خس و خاشاک نامیدن معترضین به انتخابات ریاست جمهوری که شروع و کلید فتنه 88 از سوی احمدی نژاد بود هم خطاب به دشمنان خارجی بود یا بخشی از مردم تهران؟ و یا بزغاله نامیدن آنها از سوی جناب علم الهدی
شما عزیزانی که امروز دم از اخلاق و اخلاق مداری میزنید مثل اینکه فراموش کردین خودتون در صحنه سیاسی کی بودید و چکار کردید
شمایی که برای آبروی انسانه که از کعبه بالاتر است هیچ ارزش و اعتباری قایل نبوده و نیستید چگونه حالا با این انتقاد رییس جمهور ان هم کاملا به جا و به حق اینگونه بر خود می لرزید
بهتر است کمی بر حافظه کوتاه مدتان فشار بیاورید و گزری بر ادبیات دیروزتان و حتی امروز در مواجهه با مخالفان سیاسی داشته باشید تا بدانید چه ظلم عظیمی بر این مردم روا داشته اید
مردم ما خوب به یاد دارند
حالا شما کاسه داغ تر از آش نشوید و شعار اخلاق مداری ندهید که حالشان از این حرفها به هم می خورد
مردم ما خوب می دانند و می فهمند که آقای احمدی نژاد با چه ادبیاتی مملکتی را نابود کرد و شما به جای نصیحت اخلاقی تمام قد از او دفاع می کردید
چه تهمتهای ناروا نزدید که در هیچ دادگاه صالحه ای به اثبات رسیده باشد
و………
واقعا قباحت هم حدی دارد
کردار و رفتار ناپسند دیگران دلیلی برای انجام کردار و رفتار ناپسند ما نمی شود ؛ الآن هر کودک دبستانی این پند پیر شیراز را در ذهن خود محفوظ نموده است که « ادب از که آموختی ، از بی ادبان ، هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم » . آیا اگر احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری باستناد آنچه که شما آنهارا به عنوان سند آورده اید مرتکب گفتار ناشایستی شده است و ناپسندی آن عیان بوده است ؛ و مستحق ملامت و سرزنش بوده است ، چرا باید همان رفتار را با شدت بیشتری تکرار نمود ؟!!
گل گفتی داداشم.مفید و مختصر
بار اول نیست که آقای رئیس جمهور در سخنان خود از جملات کنایه دار و حاشیه ساز استفاده می کند اما این بار با لحنی دور از شأن مقام شخص دوم مملکت ، سخن گفت . کافی است به واکنش هایی که در سایتها و روزنامه ها یی مانند روزنامه اعتماد ، آرمان ، ابتکارو شرق که طرفدار ایشان هستند نیم نگاهی بیاندازید تا متوجه شوید که از رئیس جمهور انتظار چنین رفتاری نمی رفت .
حاشیه سازی نه تنها شعله های آتش منتقدان را فرو نخواهد کاست بلکه مانند گذاشتن هیزم بر این آتش است در اینجا به برخی از سخنان حاشیه ساز رئیس جمهور اشاره می شود :
1 – 19 دی 92 در جمع هنرمندان کشور : روحانی در این سخنان برای اولین بار ، به کار بردن لفظ ” هنرمند”ارزشی” و هنرمند “غیر ارزشی” را نادرست خواند و گفت: «هر هنرمندی میخواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد،اگر بگوییم هنر مرده را زنده میکند سخن به گزاف نگفتهایم. پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست.»
2 – 23 اردیبهشت 93 در مراسم بزرگداشت روز مددکار: « من در این روز میلاد و روز شادی نمی خواهم سخنی بگویم که شما را آزرده کنم، اما در همین کشور عده ای به نام اینکه باید در برابر قدرت ها و ابرقدرت ها مبارزه کنیم و بایستیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند.»
3 – 15 اردیبهشت 93 : ديدار با استادان نمونه دانشگاهي كشور : « “آنچه من ميفهمم اين است كه كشور با تقابل نميتواند در دنيا موفق باشد و راه اين دولت راه تعامل سازنده با دنياست. اما وقتي ما حرف از تعامل سازنده ميزنيم ميگويند ميخواهيد با دنيا بسازيد؟ نخير پس ميخواهيم در برابر دنيا خنجر بكشيم!»”
4- 10 خرداد 93 در جمع کارکنان محیط زیست : « برخی مردم بیکارند و شغل ندارند و دائم دچار توهمات هستند و مدام غصه دین مردم را میخورند در حالی که نه دین را میشناسند و نه آخرت را.»
5- 28- اردیبهشت 93: در مراسم تجليل از استادان، محققان و هنرمندان برجسته : « نمیشود آدم یک سخن و شعار بدهد و یک تیتر اعلام کند و به لوازمش پایدار نشود، کشور با شعار درمانی و گفتار درمانی درست نمیشود،». [ کنایه از نامگذاری سالها توسط مقام معظم رهبری]
6 – 3 خرداد93 در همایش بیمه سلامت همگانی :« بگذاریم مردم خود راه بهشت را بروند؛ با شلاق نمیشود مردم را به بهشت برد.»
7 – 22خرداد93 در همایش انتظار و امید : « مگر بناست کسی فرهنگ را در کپسول کرده و با نسخه آن را از داروخانه دریافت کند، افزود: گویی عدهای هنوز در عصر حجر زندگی میکنند! .»
8 – 20 بهمن 92 در جمع اساتید دانشگاه ها در دانشگاه شهید بهشتی : « لااقل این توافق ژنو اولین گشایش برای دانشگاه و برای پول دانشجوها بود؛ فقط یک عده معدود که از جای معدود تغذیه میشوند. آنها باید حرف بزنند. آنها هم البته حرف بزنند اشکال ندارد، نقد کنند اشکال ندارد؛ چرا یک عده کمسواد بیایند حرف بزنند؟ استادان دانشمند ما بزرگان دانشگاه ما خصوصی چرا حرف میزنند ولی نمیآیند در میدان.»
9- 24 خرداد93 در کنفرانس خبری : « این قدر گذشتهها را مدام به یاد نیاوریم، برخی سرشان را به پشت گرفته و راه میروند، اینگونه راه بروی به زمین خواهی خورد، به جلو و آینده بنگر، ما نیز میترسیم این افراد که همواره به پشت نگاه میکنند به زمین بخورند؛ حالا یک وقتی یک کاری صورت گرفت از آن بگذریم. هی میخواهیم مسئله را کش داده و یادش کنیم.»
10 – و بالاخره در 22 مرداد93 در همایش سالانه سفرا و نمایندگیهای ایران در خارج از کشور: «عدهای شعار سیاسی میدهند اما بزدل سیاسی هستند هروقت مذاکره میشود، میگویند میلرزیم؛ به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید.»
البته تحلیل هرکدام از این سخنان و واکنش محافل سیاسی و خبری به این سخنان فرصتی دیگر می طلبد .
اصلاح کنید:
خیلی باید تأسف خورد برای این عصبانیت ها، فقط به یکی از تحلیل های منوشه امیر که قبلاٌ در وبسایت رادیو اسرائیل منتشر کرده توجه کنید تا بدانید انگونه سخنان چه ولوله ای در میان دشمنان قسم خورده ی این ملت ایجاد می کند : «حسن روحانی بی حوصله شده و به سیم آخر زده و خیلی صریح و روشن سخن میگوید و از تهدیدهای سپاه پاسداران و هشدارهای نظام نیز ککش نمیگزد. او در یکی از سخنرانیهای چند روز پیش میگوید که در حکومت اسلامی ایران افرادی وجود دارند که از بحران سود میبرند و از آشوب پول به جیب میریزند و از تنش سیاسی تغذیه میکنند. همین سخن را یکی از معاونان ارشد او تکرار میکند. گستاخی بسیار میباید که روحانی چنین سخنی بگوید و این گونه پرده از چهره رژیم بدرد
بسم الله الرّحمن الرّحیم*
قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم : فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ (116) سوره هود *
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند كه از فساد در زمين جلوگيرى كنند؟! مگر اندكى از آنها، كه نجاتشان داديم! و آنان كه ستم مىكردند، از تنعّم و كامجويى پيروى كردند و گناهكار بودند (و نابود شدند)!*
* امام خمینی (ره) : هنر آن است كه بىهياهوهاى سياسى و خودنمائي هاى شيطانى براى خدا به جهاد برخيزد و خود را فداى هدف كند نه هوى، و اين هنر مردان خداست . صحيفه امام ج14 ص : 478
* مقام معظم رهبری ادم الله ظلّه : انسان یک فرهنگی دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همهی فشار روی فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگی و این تهاجم عظیم فرهنگی که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگی ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسرای شاه عباسی را آباد کنیم؟! این یعنی اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگی؛ این یک اشکال است. بنابراین در کار فرهنگی باید دنبال چه باشیم؟ دنبال تولیدات. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
*با نام و یاد خداوندی که هنر را وسیله ای برای ظهور ابعاد فطری انسان قرار داد، همانطور که بر کسی پوشیده نیست ،در جهان امروز قالب های هنری (که غیر از حقیقت هنر است)، به عنوان هنر مطرح شده و محتوای غلط و خواسته های نفسانی ، به این قالب ها گره زده شده و مطامع شیطانی در این قالب ها به عنوان حقایق هنری ارائه می شود، لازم است که یک بررسی ماهوی در مورد هنر صورت گیرد که این خبط و خلط شیطنت آمیز رسوا شود؛ انسان با ابزار مجاری ادراک خود با عالم ظاهر ارتباط پیدا می کند و از آن ادراک دارد و از نظم علمی و کنش و واکنش های دقیق جهان نسخه برداری می کند،و با موجودات دیگر ارتباط و داد و ستد دارد، به دنبال خواسته های خود از عالم ظاهر می رود، و از طرفی توان این را دارد که نیّت ها دیدگاه های درونی خود را در قالب های منظم و شکل های خاص به دیگران بفهماند، از قبیل سخن منظم و حساب شده مانند شعر یا کشیدن شکل و یا فراز و نشیب های صوتی و یا به تصویر کشیدن نیّتش با بازیگری و نمایش و… ؛ که همه ی این ها، قالب های هنری هستند نه حقیقت هنر، که به معنای خلّاقیّت های انسانی است، و معیارش انسانیّت بشر است (نه توان انتقال منویّات درون در قالب های مختلف، اگرچه کشتار و ظلم و فساد و بی بند و باری باشد)، لذا اگر انسان ارزش های زیبای انسانی و حقایق فطری را مثلاً در قالب شعر بریزد می شود :( إنَّ من الشِّعر لَحِکمة)، و اگر در قالب فراز و نشیب های صوتی بریزد می شود:(سرودهای خوب و نوحه ها و تواشیح های آموزنده)، و اگر در قالب بازیگری و نمایش بریزد می شود : فیلم های آموزنده،که همه ی این ها، احساسات و اذهان مخاطب را به ارزش های انسانی سوق می دهد؛ امّا اگر این ابزار هنری آیینه ی نفسانیّات و هواپرستی ها بشود، و شخصی منویّات غلط و مفاسد درونی خود را در این قالب ها بریزد اثر تخریبی و اضلال در مخاطب دارد ؛ مثلاً اعتقاد غلط یا مطالب تحریک کننده ی نفسانیّات را در قالب شعر می ریزد می شود : شعر مبتذل و … ، و این شعر را در قالب فراز و نشیب های صوتی می ریزد، می شود ترانه ی مبتذل و یا فراز و نشیب های صوتی را طوری تنظیم می کند که در مخاطب ایجاد طرب کند می شود موسیقی مطربی ، یا رفتارهای نا مناسب و ضد اخلاقی و هوس آلود را در قالب نمایش در معرض دید می گذارد و به نمایش می کشد، می شود فیلم مبتذل؛ به هر حال با پیشرفت علم روزی این مطالب بر تمام بشریّت روشن می شود و آن روز است که خیلی از افرادی که به بهانه ی هنر دنبال فساد در بین مردم بوده اند رسوا می شوند که آن ها مصداق این آیه می باشند : إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون(19) سوره نور***
كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است و خداوند مىداند و شما نمىدانيد! (19)*** والسّلام علی من اتبع الهُدی و صدّقَ بالحُسنی *
به امید ظهور موفور السّرور حضرت بقیّة الله الأعظم ارواحنا فداه وبرافراشته شدن پرچم حق و حقیقت بر بام جهان*
با تشکـّر ابوالفضل مهربان جهرمی امام جمعه شهر دبیران